مراسم هفدهمین سالگرد شهادت شهید محمد کبیر (مجیب) وبرادر شهیدش احمد گل

ولا تَقولوالِمن يقتُل في سَبيلالله امواتُ بل احياءٌ ولكن لا تشعرون
هفده سال از شهادت شهيدان سرفراز،دلير مردان خطّهء پاك،مدافعان نام وناموس مردم گذشته است .راست قامتاني كه با نثار خون خويش از آب ،خاك ،شرف، هويت وآزادي دفاع كردند وبافداكاري واز خود گذشتگي، جان ومال مردم را از تهاجم ديوسيرتان نجات دادند وباحماسه هاي خويش ،نام وياد وافخارات شان را جاويدانه ساختند .
مراسم گرامي داشت شهيد محمد كبير(مجيب)وبرادرمفقودالاثرش شهيد احمد گل ،به تاريخ 31/2/1398 درغرچك ورامين، مسجد موسي ابنحعفر(ع) توسط خانواده وهمرزمان شان بررگذار شد.
شهيد محمد كبير فرزند حاجي انارگل يكي از فرماندهان غيور حزب وحدت اسلامي متولد 1344ه.ش درغرب كابل- ناحيه سيزده ميباشد .
شهيد محمد كبير از ابتداي جواني علیه روسهاي متجاويز در خط مقدم ميدان شهر همانند برادرانش، مشتاق هاي ديگر براي دفاع از ميهن، مبارزات وجهادش را آغازنمود وتاپايان عمرش دست از مبارزه علیه زور وظلم نكشيد، و به پيكار بود.
شهيد محمدكبير به ورزش علاقه اي زياد داشت كه در رشته تكواندو دان 2 مقام استادي داشت ودر بين دوستانش به با اخلاق ترين ورزشكار مشهوربود. از سال 1371 تا 1372ه.ش قومندان كندك فرقهء 96 غُند149 اي انجيرشير در(حزب وحدت) بود كه به تاريخ 28ثور 1372 درسن 28 سالگي در خط دهمزنگ (سفارت پولند) دعوت حق رالبيك گفت وبه خيلِ بي شمار نصر، شفيع وصادق سيا ها وهزاران مبارزگمنام پيوست ، مبارزاني كه بي وسوسه قدرت ،ثروت ولذت قدبر افراشت ، واز عزم استواربابه نيرو گرفت وكاخ درخشان از عدالت را بر پا كرد.
نام شهيد محمد كبير مجيب را نشنيده بودم وايشان را نميشناختم مطلع شدم كه به تاريخ مزكور مراسم يادبودش بر گزار ميشود مشتاق شدم كه خودم را به محل مراسم برسانم تا بشتر با شهيد محمد كبير (مجيب) آشنا شوم وبدان آنهاي كه به ابيات ( ما جان به فناء داديم تا زنده شما باشيد ) عملكردند، داراي چه روحيات وشخصيت هاي بودند. حضور استاد شفق بهسودي در اين مراسم وهمزمان با اوج درگيري هاي سرحدات بهسود مكلف ام ساخت تا در آنجا باشم .صبح جمعه ساعت 9:30 خودم را به محل مراسم رساندم وارد مسجد كه شدم جُز چهاروپنچ نفر پيرمرد كسي ديگري وجود نداشت جلوتر كه رفتم با بنرعكسهاي از دو جوان كه در سيمايش صبرو صفاپيدابود، گويا با نگاهي رازآلودش با من سخن ميگفت در چشمهاي شاه راز هاي نهفته رازهاي از هزار روايت نگفته، از هزار روايت شگفت انگيز كه براي تاريخ، براي ما، با خون شان نوشته اند روبه رو شدم كه تكيه به محراب مسجد زده بود. زيرعكس اولي نوشته شده بود، شهيد احمد گل فرزند حاجي انارگل و زير عكس دومي نوشته بود شهيد محمد كبير(مجيب) فرزند حاجي انار گل. .به سمت پير مردها رفتم تا از آنان در مورد شهيد احمد گل وشهيد محمد كبير(مجيب )بشتر بپرسم در كناشان نشستم و تكيه بر پشتي ( بالشِت)مسجد زدم ، كه فراشان با آوردن خرما ، چاي و يك جُز قران فرست پرسيش وپاسخ را نداد بعد ازنيم ساعت مسجد پر از جمعيت شد. با يكي از همرزمان وهمسنگران شهيد محمد (مجيب) به نام غلام نبي معروف به( خطر) آشنا شدم كه ايشان از دوران جهاد اليه روسها تا دوران مقاومت غرب كابل همرزمش بود ،از خاطرت اش با شهيد مجيب صحبت ميكرد از صداقت،اخلاق، رشادت و دلاوري هاي شهيد محمد (مجيب) يك بار ديگر كل تاريخ را از زمان روس تا مقاومت غرب كابل برايم باز گوكرد، به خودم گفتم ، براستي كه شهيد قلب تاريخ است.
اين مراسم راس ساعت 10:45 قبل از ظهر در ابتدا با قرائت ازآيات كلام اله مجيد بر گزار شد . سپس آقاي جعفري مداح اهلبيت به روضه خواني پرداخت . حضار كه بيصبرانه منتظر سخنراني استاد شفق بهسودي بودند. بعداز آقاي جعفري استاد شفق بهسودي به سخنراني پرداخت . در ابتدا آقاي شفق بهسودي خودش را باز نشسته در حوزه سخنراني معرفي كرد وگفت كه من خيلي وقت است كه از سخنراني فاصله گرفتم . و هفده همين سالگرد شهادت شهيد محمد (مجيب) وشهيد احمد گل را به خانواده ودوستانش تسلیت گفت وبه تفسير آيه انالِلاه وانا اليه راجعون پرداخت :شهادت معراج الل لاء است .آقاي شفق بهسودي اضافه كرد: مابايد مفهوم تجليل را درك كنيم ونگذاريم كه جنبه اي شعاري بگيرد،ومراث شهيدان ما چند تا چوكي نيست ، شهيدان وطن براي حرمت مردمش جان شان را فداكردند.ما در برابر مراث شهدا مديون هستيم و وضيفه پاسداري از ارزشها و دست آورد انان را داريم .
در ابتداي سخنان آقاي شفق آنطور كه آغاز كرده بود وادامه داشت انتظار نميرفت كه به مسائل سياسي امروز بپردازد ،و ايشان خيلي ذود روي مسائل سياسي، معضل بهسود بحث اش را عوض کرد. ايشان دولت كرزاي را محكوم كرد به دست داشتن با نا امني هاي شمال افغانستان وهمچنين خطاب به آقاي كرزاي گفت كرزاي بايد واقعيت هاي فعلي دنيا ي امروز را درك كند، تصور نكند كه امروز صد سال يا دوصدسال گذشته است ،و خطاب به تمام سردمداران پشتون گفت شما قوم خودرا بشتر بدبخت كردين براي اينكه اينها رابراي رسيدن به اهداف قبیله اي خود با تمام اقوام در گير جنگ كرديد .آقاي شفق افزود: خائنين شيعه نما در افغانستان هنوز هم خيانت ميكند. براي ايكه دولت وجامعه جهاني به مشكلات كه كوچيها براي مردم ده نشين به بار آورده توجه كنند، تمام نمايندگان هزاره در پارلمان دست به تحسن زدند به جُزپنج نفر كه من اسمش را نميگرم .مردم خودش ميدانند ، حتي نمايده گان ازبك هم ازاين تحسن حمايت كردند و يك تعداد از برادران تاجيك هم اعلام حمايت كردند.
در پايانِ سخنانش آقاي شفق بهسودي آرمان شهدا را آرامش مردم خواند وگفت ما نبايد از اين آرمان دور بشيم .
مراسم راس ساعت 1 ظهر به خاطرنزديك وقت نماز به پايان رسيد
عبدالعظيم ابراهيمي
تهران - غرچك ورامين