به دنبال بهانه ام....
به دنبال بهانه ام
تادوباره برگردم
تادوباره ببینم
کوچه های باران زده ی کابل را
چه حال وهوایی داشت
راه رفتن روی آن زمین سست
دوستانم همه شاکی بودند
اما من بالبی خندان وبغضی
ازسرشادی وشور
روبه سوی آسمان می گفتم
خدایاتو راسپاس
که زنده کردی درمن
احساس فراموش شده ی
وطن دوستی را
دخترسه ساله ام
بالحن شیرین خودش می گوید
مادرجان بیاپس دکابل بوری
کی پشت مادرکلان
بسیاردق شده ام