هزاره پیوند

جشن گل سرخ، صدای آشنا با اجرای عارف(عبدالرحیم) جعفری  وچهره های جوان، درتهران

جشنواره

تصویر باکیفیت در ادامه مطلب 


برچسب‌ها: عبدالرحیم جعفری
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۱۲/۲۷ساعت 19:43  توسط شیرمحمد حیدری(میرافغان)  | 

از قند پارسی تا قروت هزارگی!

مقدمه:
یکبار دیگر عرض میکنم که در ایران، افغانی، یعنی هزاره. از بلندی برج میلاد تا دور افتاده ترین نقطه ی ایران، هرجا نامی از افغانستان برده شود، یاد یک هزاره چشم بادامی می افتیم که در حال کندن چاهی و یا حمل آجر و فرغون پر از ماسه پای ساختمان نوساز در حال کار هستند.

آیا براستی تمام هزاره های مقیم ایران، عمله و بنا هستند؟ بدون شک پاسخ منفی است. اما چرا در بین احاد جامعه ایران، کمتر کسی میداند که مهاجرین افغانستانی در ایران، دکتر هستند، مهندس هستند، ورزشکار هستند، نویسنده، شاعر، محقق و روحانی در حد آیت الله هستند و زندگی میکنند.

شکی نیست که فعالیت مهاجرین افغانستانی در ایران، به طور مرتب و یکسان انجام میشود و هرکسی در حیطه شغلی خود تمام سعی و کوشش خود را به کار می برند تا وظیفه خود را به درستی انجام دهند که خدا را شکر در اکثر مواقع موفق و سربلند بوده و هستند.

ادبیات افغانستان در ایران :
حوزه ادبیات یکی از موفق ترین و با سابقه ترین و البته زحمت کش ترین حوزه است که در ایران، فعالیت چندین ساله دارند. در این حوزه شاعر، نویسنده، محقق و پژوهشگران زیادی هستند که با زحمات شبانه روزی و چندین و چند ساله شان نام هزاره و افغانستان را زنده نگهداشته اند.

در اینجا لازم است به نکته اشاره کنم که بعد از روحانیون، حوزه ادبیات بیشترین حمایت های دولتی را در ایران داشته اند که در برخی مواقع از چنین فرصت ها و حمایت های دولتی به درستی استفاده شده است و گاهی هم متاسفانه با مدیریت های اشتباه این حمایت ها به مسیر غلط هدایت شده است.

قند پارسی :
در چند سال اخیر سلسله جشنواره بنام (قند پارسی) در ایران برگزار میشود که حاصل همین حمایت های دولت ایران و البته زحمات دوستان مهاجر هزاره مقیم ایران میباشد. در این جشنواره ها نهایت همدلی و همیاری را میتوان بین شاعران و نویسندگان ایرانی و افغانستانی به خوبی مشاهده کرد و هرآنچه که مهربانی و دوستی هست، حداقل در ظاهر قابل رویت است و میشود حس کرد.
در واقع میتوانم ادعا کنم که در زمان برگزاری جشنواره و مطالعه گزارش آن در فضای مجازی مزه ی قند پارسی را زیر زبان حس میکنم و با خواندن مطالب بیشتر و افتخار آفرینی های هزاره های افغانستانی مقیم ایران، اشک شوق از چشمانم جاری میشود و یک احساس غرور و سرخوشی و مستی در خودم می بینم و دنیا را زیباتر و مردمانش را مهربانتر می یابم.
این سرمستی و خوشی زمان به اوج خود میرسد که می بینم تمام دست اندرکاران و برگزار کنندگان طرف افغانستانی فرهیختگان از جنس خودم، هزاره هستند.
در واقع در چنین حالتی تمام تبعیض های که به علت هزاره بودن بر ما رفته است را فراموش میکنم و برای آینده امیدوار میشوم و در یک کلام میتوانم بگویم که هزاره ها بدون درنظر داشت چهره و نژادشان در قند پارسی حل شده و ماندگار خواهند شد.

قروت هزارگی :
در ابتدای مطلب سئوالی پرسیده شد به این مضمون که : چرا جامعه ایران از واقعیت های اجتماعی مهاجرین افغانستانی بی خبرند و همگی را در نقش عمله و بنا می بیند؟!
برای یافتن پاسخ این چرایی، می پردازیم به حوزه ادبیات که سالها زیادی هست در ایران فعالیت کسترده و مداوم داشته و دارند.

در حوزه ادبیات اگرچه فعالیت ها گسترده و فرهیختگان زیادی طی سالها فعالیت داشته اند ولی متاسفانه نتیجه زحمات آنها چیزی جز همان مزه ای قروت هزارگی در دهان جامعه ایرانی چیزی دیگری نبوده و نیست که هنگام چشیدن، احساس ترشی و سردی دامنه های کوه بابا به آنها دست داده و منجر به اخم آنها میشود.

نگارنده عقیده دارد که، اگرچه دولت ایران از فعالیتهای نویسندگان هزاره و ادبیات فارسی افغانستان حمایت میکند ولی با یک عمل مهندسی شده آنها را در دیگ برزگی زندانی کرده و چند نفر از دوستان ایرانی را به عنوان شیرین کننده همراه آنها در این دیگ قرار داده تا شربت این دیگ بدون شیرینی قند پارسی نماند وهی این حالت هرساله تکرار میشود و کم کم میرود که تبدیل به یک عادت روز مره و بی نتیجه بشود.

شاید در نگاه اول ادعای من مضک به نظر برسد ولی در ادامه مطلب ثابت خواهم کرد که یک مهاجر هزاره در ایران، در هر حد و اندازه که باشد مزه ی همان قروت هزارگی را خواهد داشت.

دنیای ادبیات با صنعت سینما گره خورده است و از هم جداشدنی نیست. درست است که اول ادبیات و بعد سینما پا به این جهان گذاشت ولی نباید فراموش کرد که ادبیات و سینما مکمل یکدیگر هستند و بهترین فیلم های سینمایی و سریالهای تلویزیونی از ادبیات اقتباس و در ذهن ها ماندگار شده است و نویسندگان و فیلم نامه نویسان کسی جز همان های که در حوزه ادبیات فعالیت میکردند نبودند و نیستند. بنا براین سئوالی که در اینجا باید پاسخ داده شود این است که چرا نویسندگان با استعداد هزاره مقیم ایران، در ۳۰ سال گذشته یک فیلمنامه و یا یک نمایشنامه تحریر و نشر نکرده اند؟ و یا چرا بازیگران هزاره در پرده ی نقره ی سینما و صفحه تلویزیون ایران جای ندارند؟

در ۳۰ سال گذشته در صنعت سینمای ایران، فیلم های ساخته شده است که داستانش ارتباط مستقیم با مسایل افغانستان و مهاجرین مقیم ایران داشته است، به جز یکی دو مورد، دیگرهیچ وقت از بازیگران هزاره افغانستانی استفاده نشده است و اگر گاه گداری فرصت پیش آمده است، از نقش سرایداری و عمله گی فراتر نرفته و ان کار، فعالیت اول و اخر یک بازیگر هزاره در ایران بوده و دیگر نه کسی نامی از آن بازیگر شنیده و نه چهره ی او را در پرده سینما و یا قاب تلویزیون دیده اند.

تازه ترین فیلم در ایرا ن بنام « 1 ، 2 ، 3 ، ... 5 » به کار گردانی محمد معیری مراحل پایانی ساختش را پشت میگذارد.
آنطور که در رسانه ها آمده است داستان این فیلم در مورد جنایت های طالبان میباشد. اگرچه این فیلم هنوز ساخته نشده و نمیشود در باره اش قضاوت کرد ولی آنچه که در فضای مجازی نشر شده است، خبری از حضور بازیگران هزاره در این فیلم نیست. این در حالی است که همگان میدانند، قوم هزاره بیشترین آسب را از طرف گروه طالبان دیده اند. از تعقیب مردم هزاره تا زندان و اعدام دسته جمعی انها توسط طالبان. اما حالا که قرار است داستان آن جنایتها بازسازی و به سمع نظر مردم جهان برسد، هیچ خبری از حضور بازیگران و هنرمندان هزاره در این فیلم نیست.

نگارنده منکر زحمات عزیزان هموطنم در حوزه ادبیات در ایران نیستم ولی میخواهم عرض کنم زمانیکه شما در حال قرائت اشعار تان هستید و از گل و بلبل و چمن و سبزه زار سخن میگوئید و تمام فکر ذکر تان گرفتن جایزه و تقدیر نامه از دستان یک شخصیت ایرانی هست، کمی به اطرافتان بنگرید و به دیگی که قرار گرفته اید و حصاری که دورتان کشیده است توجه کنید.
باور بفرمائید از اخبار و اتفاقات و جایزه های که در جشنواره قند پارسی نصیبتان میشود، به جز کسانیکه در همان دیگ قرار دارند، نه کسی مطلع میشود و نه اهمیت میدهند. اگر تمام خدمات و زحمات ۳۰ ساله دوستان حوزه ادبیات را در یک طرف ترازو و بازی دخترک هزاره در فیلم مجید مجیدی را در طرف دیگر قرار بدهیم، بدون شک وزن هنرمندی آن دخترک بیشتر و سنگین تر خواهد بود. پس پیشنهاد میکنم چشمان تان را باز کنید. دنیا دنیای معامله و بده بستان هست. ایران به شما واستعداد خدادای و پشت کار همیشگی تان نیاز دارد. فعالیتهای شما ارزش فراوان دارد و برای این ارزش باید مسئولان ایرانی هزینه کنند و به دادن یک ورقه به عنوان لوح تقدیر و یاد بود بسنده نکنند که نه خیری برای شما دارد و عاقبتی برای مردم هزاره.

قند :
زبان فارسی شیرین است به همین علت انرا به قند تشبیه کرده اند و مردم هزاره اگرچه لهجه دری دارند ولی در اصل فارسی زبان هستند و بدان افتخار میکنند.
فعالیت ۳۰ ساله هزاره ها در ایران ظاهرا" به مزاج دوستان ایرانی خوش آمده و طی ای سالها با حمایت های نه چندان قابل توجه اما موثر سعی کرده اند حداقل جامعه ادبی افغانستان را راضی نگهدارند. این کار دوعلت دارد.۱- زبان و فرهنگ فارسی با اندک هزینه ی گسترش می یابد.۲- فرهنگ ایرانی، اسلامی و انقلابی در ذهن فرهنگیان و فرهیخته گان فارسی زبان افغانستان ماندگار میشود. تا اینجای کار همه چیز روبراه است و فارسی زبانان افغانستان مانند بلبل اواز خوان شعر می سرایند و ترانه میخوانند و داستان مینویسند و بخشی از آنها تمام و کمال در خدمت انقلاب اسلامی هستند.

قروت :
اما در این میان یک مشکلی وجود دارد آنهم نژاد و چهره نه چندان مناسب این جماعت بلبل زبان و فارسی دوست هست که با همزبانان ایرانی همخوانی ندارد. به همین علت بهترین و مناسب ترین روش این است که آنها را در دیگی انداخته و مشغول و سرگرم نگهدارند و گاه گداری به دادن جایزه که حکم آب نبات چوبی دارد، آنها را در پشت پرده راضی وخوشنود نگهدارند.

نتیجه :
اینگونه هست که زبان و قلم ما به سمت و سوی دیگری هدایت میشود بدون آنکه خود متوجه بشویم زبان ما قند و نژاد و چهره ما قروت است.

 در ادامه مطلب  حدود چهل نقد ونظرات بینندگان وخوانندگان: که درشبکه اطلاع رسانی افغانستان و وبسایت کابل پرس در پائین این مطلب درج شده است  را بخوانید:

لطفا" ادامه مطلب


برچسب‌ها: قند پارسی, جشنواره قند پارسی, قروت, قند وقروت
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۱۲/۲۳ساعت 16:43  توسط شیرمحمد حیدری(میرافغان)  | 

نامۀ پيشواي عدالتخواهي رهبرشهيد استاد عبدالعلي مزاري (ره) به مركزفرهنگي نويسندگان افغانستان!   

 

ازينكه هرجامعۀ را روشنفكران وانديشمندان شان رهبري ميكند . رهبرشهيد (ره)  توجه خاص به اين قشر داشت  واين قشر راچشم وچراغ جامعه ميدانست.  درحين كه درآن روزهاي مقاومت مقدس غرب كابل ، سخترين مشكلات وسنگين ترين فشارهاي سياسي ونظامي ،در درون حزب وحدت وخارج از حزب وحدت  متوجه رهبرشهيد(ره) بود. ولي رهبر شهيد(ره) جامعۀ روشنفرفكر، فرهنگي وقلم بدستان ملت هزاره را فراموش نكرده بود. ...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۸۹/۰۴/۲۴ساعت 23:20  توسط عبدالعظیم ابراهیمی  | 

مجهول الهویه

  فایق حصارنای

ابتدا یکبار  چورت بزنید که به کسی که پدرمادرندارد چه میگویند؟ ! 

سابق ملا کلب حسین آخوند آغیل " خر توغی" میگفت اومردم سیاست پدرمادرنداره وبارها درمحفل ها همین توره خوره تکرار موکد مگم مردم قریه چون از سواد کافی برخوردار نبودند اول خو نموفامید که سیاست چیه ؟ ودوم پدر ومادر چیه ؟...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۸۹/۰۲/۱۵ساعت 11:29  توسط انجنیرفتح الدین فایق  | 

سخن ازنقد بگو نسیه حرام است اینجا !

 

الا ایهاالمنورفکرهافرنگ رفته ها ودارالفنونی ها شما کاملا درجریان هستید که  : په دی ورستیو ورزو کی چهارشنبه  بازار انتخاکباد ولسی جرگه کم کم گرم شده است زن ومرد، پیروجوان ،ارباب ونوکر،ملا ومولوی ، روشنفکر وسیاستمدار ،رهبر ورهزن ،شاعروآوازخوان ، وحتی یتیم بچای  روزگم  وارد بازار شده شخصی خریدار وشخص هم مشتری! رقابت جریان دارد....


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۸۹/۰۲/۱۲ساعت 11:31  توسط انجنیرفتح الدین فایق  | 

به دنبال بهانه ام....

 

به دنبال بهانه ام

تادوباره برگردم

تادوباره ببینم

کوچه های باران زده ی کابل را

چه حال وهوایی داشت

راه رفتن روی آن زمین سست

دوستانم همه شاکی بودند

اما من بالبی خندان وبغضی

ازسرشادی وشور

روبه سوی آسمان می گفتم

خدایاتو راسپاس

که زنده کردی درمن

احساس فراموش شده ی

وطن دوستی را

دخترسه ساله ام

بالحن شیرین خودش می گوید

مادرجان بیاپس دکابل بوری

کی پشت مادرکلان

بسیاردق شده ام

+ نوشته شده در  ۱۳۸۸/۱۱/۰۱ساعت 12:40  توسط نگارساعی  | 

میخواهم اثر هایم پیام صلح و دوستی داشته باشند

اثری از میثم

     امروز 6/12/2009م. دوستان انجمن نقاشان معاصر – کویته، نمایشگاهی نقاشی شانرا برگزار نموده بودند. حسب معمول از ما نیز از لطف دوستان دعوت بعمل آمده بود، تا در جمع شان باشیم. بعد از افتتاح نمایشگاه توسط نایب ناظم منطقه آقای رضا، نوبت به بازدید از اثر ها رسید. اثر ها را از ...یک طرف تماشا می نمودم، که یکی از اثر ها توجه ام را بیشتر جلب کرد. بعد از لحظه ای جستجو نقاش اثر را یافتم. و در مورد اثر وی با هم صحبت کوچکی داشتیم، که اینک اثر و حاصل گفتگوی مانرا با شما نیز به اشتراک می گذارم. تا همه لطف برده باشیم.
     میثم سعیدی سیزده ساله و شاگرد صنف هفتم لیسه شمامه می باشد. وی بیشتر از یکسال است، که در رشته هنر نقاشی و خطاطی آموزش می بیند. و اولین بار است، که اثرهای نقاشی شده وی در نمایشگاه گذاشته شده است. وی از استقبال و تشویق مردم راضی است. و آنرا مایه تلاش و انگیزه های بعدی اش می داند. وی در رابطه به اثر هایش می گوید، دوست ندارم بیشتر از کسی کاپی نمایم. همیشه خواهان آنم، که مشکلات، درد ها، تحقیر ها و رنجهای مردم خودم را بشکل جدید توسط نقاشی و خطاطی به تصویر بکشم. و در ضمن اثر هایم پیام دوستی، صلح، امنیت، برادری و برابری داشته باشند. آنانیکه اثر های مرا تماشا می کنند. باید از آن پیام و پندی را بیابند. در مورد اثر ذکر شده در بالا زمانیکه پیام آنرا پرسیدم. با تبسم حاکی از رضایت و سرور با خوش روی اینطور برایم توضیح داد. این اثر اگرچه شکل یک نفر است، ولی دو پلهو را نشان می دهد. پهلوی طرف راست: سمت تلاش، کوشش، جدوجهد و علم اندوزی است، که حاصلش هم بهروزی و روشنی دایمی است. و طرف چپ: سمت جهل، نادانی، قتل عام و کشتار را نشان می دهد، که حاصلش هم سوختن و از بین رفتن است...
     از اینکه میثم جان با خوشرویی و انگیزه سوالاتم را پاسخ داد. اینک از طریق این صفحه از وی تشکر نموده و آروزی سربلندی را در کارهای هنری و همه امورات زندگی برایش می نمایم.

+ نوشته شده در  ۱۳۸۸/۰۹/۱۵ساعت 19:18  توسط عبدالله رفیعی  | 

هنر موسیقی

"متن مقاله خواهر نظیره کریمی، که در محفل بزرگداشت از شهید حسین علی یوسفی، توسط وی به خوانش گرفته شد. قابل یاد آوریست، که مقاله از شکل گفتاری اش به شکل نوشتاری تبدیل شده است."

هنر موسیقی

نوشته: نظیره کریمی

تاریخ: 3.5.2009م

به نام هنرمند لایق و بی همتا٬ هنرمندی، که تمام کائنات را با این نظم خاصش آفرید. قسمی، که شما آگاهید محفل امروز بخاطر یاد بود از شهید یوسفی برگزار شده است. بدون شک شهید یوسفی یکی از هنرمندان لایق، پیش کسوت و با تجربه مردم ما بود. و هنر  در رگ رگ وجود و خون او  جاری بود. او هنر را از اجداد خود به ارث گرفته بود. در تمام حرکات، سخنان و پندهای  او هنر موج می زد. او گاهی احساسات خود را در قالب نثر و طنز بیان می کرد و گاهی هم رنج و درد مردم ما را در قالب شعر می سرود. و گاهی هم گوشه ی از فرهنگ ما را با درامه های پر معنایش به نمایش می گذاشت. شهید یوسفی یکی از هنرمندان برجسته٬ بلند اندیش و آگاه مردم ما بود، که جای خالی اش به مشکل پر خواهد شد.

من امروز مقاله ام را به پاس احترام به شخصیت بزرگ هنری شهید یوسفی درباره هنر و هنر موسیقی ترتیب داده ام، که خدمت شما تقدیم می کنم.

هنر یک امانت با ارزش می باشد، که خداوند به انسان داده است. بخاطریکه که انسان درک می تواند، حس می تواند، انتخاب می تواند و با استعداد هنری که دارد خلق می تواند و همین است که می گویند هنر تجلی قدرت خداوند است. هنر تحفه الهی است، برای انسان تا که بتواند هر قدم اش را با انگیزه تر از قدم قبلی بسوی ترقی و تکامل بردارد. انسان ذاتا هنرمند است. زیرا هنر در وجود وی، توسط خالق اش نهادینه شده است. هنر زبان گویا است برای هزاران راز نهفته در دل. هنر بازتاب دهندهء زیبایی های طبیعت است. هنر احساس، آرزو، آرمان و آگاهی را به تصویر می کشاند. هنر بیان کننده حقیقت ها و واقعیت های زندگی بشر است. هنر وسیله ای است که توسط آن هنرمند پدیده های زیبا را خلق می کند. هنر باز تاب دهنده درد ها، شادی ها، پیروزی ها، شکستها، اندوه ها و حماسه هاست. هنر وسیله ای است، که انسان ها را با یکدیگرش، خدایش، طبیعت و گذشته اش وصل می نماید.

قومای هنردوست! هنر همچون یک درخت تنومند٬ شاخه های زیادی دارد، که یکی از پربارترین شاخه هایش "موسیقی" است. انسانها از زمانه های قدیم آوازهای برخورد امواج با صخرها، باد با شاخسارها، آب با سنگها، خواندن کبکها و نغمه خوانی پرندگان را دوست می داشتند. این صداها باعث ایجاد شور و نشاط در وجود انسانها می شد. و از طرف دیگر نوازنده اش  کسی دیگری نیست، بجز طبیعت و ما می توانیم که آن صدا ها را موسیقی طبیعی بگوییم. ولی از طرف دیگر هر آواز طبیعی و آوازهای دلخراش ماشینی را نمی توانیم موسیقی بگوییم. پس موسیقی به صداهایی گفته می شود، که در وجود انسان سرور، شادی و نشاط ایجاد کند. هرکس از موسیقی نظربه برداشت شخصی خودش تعریف می کند و  اگر مشخص تر بگویم٬ ما نمی توانیم که یک تعریف مشخص و مکمل برای موسیقی ارایه نمایم. چون درک هر انسان نسبت به پدیده های مختلف متفاوت است. لهذا برداشت ها از موسیقی نیز یکسان نیست. ولی در کل موسیقی چیزی خوبتر از اصوات و سروصدا هاست، موسیقی وسیلهء بیان  احساسات درونی به شکل آگاهانه توسط صدا هاست. موسیقی به صدا های گفته می شود، که خوش آیند، شنیدنی و دلنشین باشد و شنونده را مجذوب خود کند، موسیقی روی دل، روح، اعمال و احساسات ما تاثیر بسیار عمیق می گذارد. موسیقی نه تنها فکر و روح ما را زیر تاثیر قرار می دهد بلکه جسم ما را برای مبارزه با سخت ترین موانع نیز آماده می سازد. مثلا در زمانهای قدیم وقتیکه کدام لشکری برای جنگ آماده می شد. اول پیش از جنگ برای آنها سرودهای حماسی و انقلابی می خواندند تا روح و جسم آنها آماده دفاع و شکست دشمن شود.

موسیقی به ما قوت قلب٬ آرامش و رضایت خاطر می دهد. موسیقی غذایی روح است که از روح انسان سرچشمه می گیرد و به ما قدرت تکاپو و احساسی سرزندگی می دهد.

حضار محترم! همانطوریکه شوق و ذوق و سلیقه انسانها متفاوت میباشد. پس نظربه آن انواع موسیقی میتواند خوب، لذت بخش، بد، درک ناشدنی، دلنشین، دلخراش، شادی آفرین و تحمل ناپذیر باشد. درک موسیقی به عوامل مختلف ارتباط دارد مثل فرهنگ، محیط، جامعه، شنونده، اعتقادات، طرز فکر وغیره.

هر کشور ، هر منطقه و هر قبیله ی از خود موسیقی محلی خاصش را دارد. و افراد آن سرود های محلی جذاب و دلکش خود شانرا میخوانند. که شاید درک آن برای قبایل وساکنین مناطق دیگر مشکل باشد، ما مردم هزاره که هنر و هنرمندی در رگ رگ وجود ما با خون ما یکجا جاریست، هنر خاص خود را مطابق به فرهنگ، مردم، سلیقه و ارزشهای خود داریم که آن را از نیاکان خود به ارث گرفته ایم. مردم ما از گذشته تا حال در هر قسم کارهای هنری استعداد خارق العاده داشته و دارند.

کوشانیان که نیاکان مردم هزاره بودند، مجسمه های عظیم بودای بامیان را با یک ظرافت خاص تراشیده بودند. کاری را که آنها در آن زمان و شرایط انجام دادند، برای انسانهای متمدن امروزی با آنکه وسایل پیشرفته در اختیار دارند٬ انجام دادنش بسا مشکل و طاقت فرساست. بودای بامیان نمونه ی هنرمندی قوم ما را برای تمام مردمان دنیا ثابت می کند. مردم ما نه تنها در هنر نقاشی و مجسمه تراشی ماهر بودند بلکه از خود هنر موسیقی هم داشتند. هنرمندان ما از گذشته تا حال همیشه تلاش و کوشش نموده اند٬ که با هنر موسیقی شان فرهنگ، تاریخ و گذشته پرافتخار ما را زنده نگهدارند و نگذاشته اند که فرهنگ و تاریخ ما به فراموشی سپرده شود. وقتی هنرمندان ما مثل سرور سرخوش، صفدر توکلی و داود سرخوش با آوازی دلنشین دمبوره دو بیتی های ناب محلی هزارگی را می خوانند،  دوباره شور، شادی، عشق و حماسه آفرینی را در دلها زنده می سازند و ما را به وجد آورده و افتخار هزاره بودن را به ما می دهند و نیز تمام هزاره ها را به اتحاد، اتفاق، همبستگی، هم دلی و هم فکری دعوت می کنند.

ولی افسوس که از گذشته تا هنوز نه تنها هنر موسیقی بلکه دیگر هنرها هم در جامعه ما مظلوم واقع شده و چندان پشتبان نداشته و همیشه از طرفی بعضی افرادی از یک  قشر خاصی از جامعه سرکوب شده اند. مثلی که سابق می گفتند که نقاشی و مجسمه تراشی حرام است. زیرا اگر آنها ساخته شدند، بعد از ما دم "حیات" می خواهند. این طرز فکر خود نمایانگر اوج جهالت و تاریک اندیشی می باشد. و به مثل هنر، همانطور هنر موسیقی نیز در جامعه ما متاسفانه از طرف بعضی افرادی یک قشری خاص جامعه همیشه سرکوب شده است. و آنها موسیقی را مایهء فساد دانسته و همیشه کوشش نموده اند، که در دل مردم نسبت به موسیقی نفرت پیدا کنند. این به معنای آن است که آنها تا هنوز خودشان شناخت کامل از موسیقی ندارند، و این ندانستن، خودش باعث می شود که به یک پدیده ناشناخته و گنگ به دیدهء حقارت، توهین و تحقیر آمیز بنگرند. البته منظور من این نیست که دین مقدس اسلام با هنر و هنر موسیقی در تضاد است، چون همه می دانید که دین اسلام مخالف هنر نیست. و من در اینجا مویسقی را از نظر اسلام بحث نمی کنم. و من این را هم نمی گویم که تمام روحانیون هنر را سرکوب کرده است. طوریکه قبلا ذکر نمودم که بعضی افرادی از یک قشر خاصی از جامعه ما نا آگاهانه دست به ریشه کن کردن موسقی زده اند.

 من فقط می خواستم واقعیت ها را در مورد موسیقی با شما درمیان بگذارم. تا ما بسنجیم و فکر کنیم، که آیا این کار ما درست است و آیا این عمل ما ضربه زدن توسط خود مردما  به پای هنر خود ما نیست.

 موسیقی چون ارتباط مستقیم با روح و روان انسانها دارد و همیشه صدای مظلومیت، محرومیت و ظلم بر مردم ما را به تصویر کشیده است، خوشبختانه امروز توانسته است که راه و جایگاه اش را در جامعه باز کند. و هنرمندان باعث تقدیر و افتخار اند، که با تلاش های پیگیر و شهادت دادن ها نگذاشتند که شمع موسیقی هزارگی خاموش شود. ما باید همیشه قدر و منزلت هنرمندان متعهد به ارزشهای ملی خود را دانسته و با دل و جان با آنها کمک و همکاری کنیم و هنرمندان ما نیز باید مدام تلاش کنند تا هنر موسیقی هزاره گی را مانند دیگر موسیقی های مشهور دنیا ترقی دهند تا جوابی دندان شکن باشد برای دشمنان هنر و هنر موسیقی در جامعه ما.به امید آن روزیکه موسیقی هزارگی بتواند جایگاه خاص و ویژه برای خودش در دل تمام مردمان جهان بسازد و از طرف دیگر بهترین وسیله پیوند هزاره های سراسر جهان گردد.

نظرات شما درباره این مطلب

مطالب دیگر:

جوان (هزاره)در یک حادثه دلخراش، تمام آرزو های جوانی اش را باخودبه خاک سپرد - دوشنبه بیست و هشتم اردیبهشت 1388
کبوترسفید پر - دوشنبه بیست و هشتم اردیبهشت 1388
بازگشت پرنده سپاه! - شنبه بیست و ششم اردیبهشت 1388
پیدا وپنهان انتخابات افغانستان(گلبدین حکتمیار هم می آید ) - پنجشنبه بیست و چهارم اردیبهشت 1388
آنچه داکتر بشردوست تاکنون در برنامه های خود آورده چنين می باشد: - چهارشنبه بیست و سوم اردیبهشت 1388
پنجم جوزا سالروز تولد بابه مزاری مبارک باد! - جمعه هجدهم اردیبهشت 1388
کبو تر سفید سپاه به نشانه صلح به پرواز درآمد! - جمعه هجدهم اردیبهشت 1388
گفتوگوی آنلاین با( کامران میر هزار)نوسنده وشاعر خوب افغانستان - چهارشنبه شانزدهم اردیبهشت 1388
براساس بلوغ مدنی،رأی هزاره بر چه کسانی حرام است؟ - یکشنبه سیزدهم اردیبهشت 1388
مال باارزش جان بی ارزش - چهارشنبه نهم اردیبهشت 1388
هشدار به هزاره ها - چهارشنبه نهم اردیبهشت 1388
دستور حاجی محمد محقق درباره احوال شخصی شعیان - دوشنبه هفتم اردیبهشت 1388
شیخ قلابی ورسوای هایش! - پنجشنبه سوم اردیبهشت 1388
اینجا تهران ساعت 13 به وقت ایران - دوشنبه سی و یکم فروردین 1388
حضورامریکادر منطقه وتجزیه پاکستان - یکشنبه سی ام فروردین 1388
خیابان های قندهار اسفارد شدو خیابان های بامیان بزودی کاه گیل می شود! - سه شنبه بیست و پنجم فروردین 1388
قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان وغوغاسالاری های جهانی - دوشنبه بیست و چهارم فروردین 1388
قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان ورسوایی های اخلاقی متولیان مذهب - جمعه بیست و یکم فروردین 1388
ریس محکمه شهری از سوی مردم دایکندی لت کوب شد - جمعه بیست و یکم فروردین 1388
باران غم - یکشنبه شانزدهم فروردین 1388
دیدار آیت الله هاشمی رفسنجانی باآیت الله العظمی فیاض ودرس های آن برای جامعه هزاره - سه شنبه یازدهم فروردین 1388
مؤلفه های جامعه مدنی در اندیشه شهید مزاری - دوشنبه دهم فروردین 1388
نو عروس در شب زفاف توسط داماد بقتل رسید - چهارشنبه پنجم فروردین 1388
نمایشگاه سه روزه نقاشی هنرکده غلغله افتتاح شد - دوشنبه سوم فروردین 1388
برگزاری میله گل سرخ در مزار شریف با اشتراک وزرای خارجه سه کشور فارسی زبان - دوشنبه سوم فروردین 1388
نوروز باستان - جمعه سی ام اسفند 1387
سخنرانی خانم عذرا جعفری، شهردار ولایت دایکندی - چهارشنبه بیست و هشتم اسفند 1387
بزرگداشت از چهاردهمین سالگرد شهادت بابه مزاری در شهر کویته - پاکستان - دوشنبه بیست و ششم اسفند 1387
اقلیت نشین اسماعیلیان ولسوالی ورسج مورد ( توهین و تحقیر مذهبی ) قرار گرفت! - یکشنبه بیست و پنجم اسفند 1387
گل سرخ - شنبه بیست و چهارم اسفند 1387
مبارزات رهبر شهيد در عرصه هاي سياسي و فرهنگي - شنبه بیست و چهارم اسفند 1387
متعلمین هزاره شهر کویته در امتحان بورس تحصیلی هندوستان گل کاشتند. - جمعه بیست و سوم اسفند 1387
تظاهرات یک هفته ای تاجران شهر کویته بر ضد کشتار هزاره ها در این شهر - چهارشنبه بیست و یکم اسفند 1387
نبرد فکری و عقلانی رهبر شهید مزاری - سه شنبه بیستم اسفند 1387
دست تروریستان خون آشام امروز نیز به خون دو تن از هموطنان بی گناه ما در کویته آغوشته شد - دوشنبه نوزدهم اسفند 1387
مراسم چهلم شهید حسین علی یوسفی - دوشنبه نوزدهم اسفند 1387
در طول هفته جاری دوازده تن از هزاره های کویته شهید شده اند - چهارشنبه چهاردهم اسفند 1387
گزارش کوتاهی از سمینار "افغانستان، کوچیها، مسائل وراهکارها" - سه شنبه سیزدهم اسفند 1387
متاسفانه زمزمه های چندین پارچگی به گوش می رسد - دوشنبه دوازدهم اسفند 1387
نامه سرگشاده مردم افغانستان به باراک اوباما درباره ی انتخابات رياست جمهوری افغانستان! - دوشنبه دوازدهم اسفند 1387
پشتو-ونداليسم؛ - جمعه نهم اسفند 1387
زنان هزاره پیشتاز در عرصه سیاست - شنبه سوم اسفند 1387
هزاره که هرگز افغان نشود!... - سه شنبه بیست و نهم بهمن 1387
فاجعه افشار در قلب تاریخ زنده خواهد ماند - یکشنبه بیست و هفتم بهمن 1387
ملا تروجان های پاکستان... - جمعه بیست و پنجم بهمن 1387
خوست پيشتاز باز سازي !! - دوشنبه بیست و یکم بهمن 1387
رهبر شهید:درمقابل همه ی مردم هزاره یک راه وجود دارد و آن وحدت و یکپارچگی ‏آنهاست - دوشنبه بیست و یکم بهمن 1387
درسر زمین هزاره ها و کوهستانهای فرا موش شده چه خبر؟ - دوشنبه بیست و یکم بهمن
زندگینامه داکتر رمضان بشردوست - یکشنبه بیستم بهمن 1387
جنگ شیعیان مقدس و شیعیان زشت روی افغانستان - سه شنبه پانزدهم بهمن 1387
گوانتانامو های ایران ! - یکشنبه سیزدهم بهمن 1387
از ادامه سیاست(عبدالرحمن )جلوگری کنید! - پنجشنبه دهم بهمن 1387
خلاصه ای از بیوگرافی شهید حسنعلی یوسفی: - دوشنبه هفتم بهمن 1387
رئیس جمهور بی کفایت به زندگی ننگینش ادامه میدهد! - جمعه چهارم بهمن 1387
زندگی قوم هزاره درایران - شنبه بیست و هشتم دی 1387
شاعران هزاره نوکران قوم فارس؟ - جمعه بیست و هفتم دی 1387
کوچ اجباری و اثرات فرهنگی واجتماعی آن برجامعه هزاره - شنبه بیست و یکم دی 1387
قیام هزاره جات دربرابر عبدالرحمن - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
زندگی نامه آیت الله محقق کابلی - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
زنده گی نامه ی عبدالعلی مزاری . - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
زندگی نامه و آثار فیض محمد کاتب - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
عبدالخالق هزاره - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
- منشاء نژادی هزاره ها - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
ساختار قومی و نهادهای سیاسی- اجتماعی مردم هزاره - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
درویش علی خان هزاره - جمعه سیزدهم دی 1387
گزارش ازاردوگاه(سلیمانخانی تهران) - یکشنبه هشتم دی 1387
موسقی واشعار فلوکوز هزارگی - جمعه بیست و نهم آذر 1387
داستان های هزارگی - چهارشنبه بیست و هفتم آذر 1387
سوز وگداز - سه شنبه بیست و ششم آذر 1387
سر فلکه - جمعه بیست و دوم آذر 1387
الختو در هزاره جات. داستان های واقعی - چهارشنبه سیزدهم آذر 1387

+ نوشته شده در  ۱۳۸۸/۰۲/۳۰ساعت 17:33  توسط عبدالله رفیعی  | 

هزاره که هرگز افغان نشود!...


الهه سرور هزاره باقی خواهد ماند

چشمان بادامیت موگه تو ازره استی
جلوه اندامیت موگه تو ازره استی
سرزمین بامیان
وشکوه بودای ات موگه توازره استی
تمدن باشکوه شیران بامیان
زاده کوشانیت موگه تو ازره استی
چشمان بادامیت موگه تو ازره استی
جلوه زیبای ات موگه توازره استی
دختر ازکوه بابا
دختر ازقلب آسیا
افتخار ازره شو
واسکت گلدوزیت موگه توازره استی
لهجه ایرانیت تقصیر روزگاران بود
روزگارآوارگی ات تقصیر نامردان بود
در قلب ازره بمان
اخراج ازین کمپانی ات موگه توازره استی
آهنگ جرو جو بخوان
تیلو برلو برلو بخوان
از جور زمانه بخوان
از سوز دل کلو بخوان
چشمان بادامیت موگه تو ازره استی
سلسله ی پشانیت موگه تو ازره استی

مطالب پشین

فاجعه افشار در قلب تاریخ زنده خواهد ماند - یکشنبه بیست و هفتم بهمن 1387
ملا تروجان های پاکستان... - جمعه بیست و پنجم بهمن 1387
خوست پيشتاز باز سازي !! - دوشنبه بیست و یکم بهمن 1387
رهبر شهید:درمقابل همه ی مردم هزاره یک راه وجود دارد و آن وحدت و یکپارچگی ‏آنهاست - دوشنبه بیست و یکم بهمن 1387
درسر زمین هزاره ها و کوهستانهای فرا موش شده چه خبر؟ - دوشنبه بیست و یکم بهمن 1387
زندگینامه داکتر رمضان بشردوست - یکشنبه بیستم بهمن 1387
جنگ شیعیان مقدس و شیعیان زشت روی افغانستان - سه شنبه پانزدهم بهمن 1387
گوانتانامو های ایران !!!!!!!!!!!!!! - یکشنبه سیزدهم بهمن 1387
از ادامه سیاست(عبدالرحمن )جلوگری کنید! - پنجشنبه دهم بهمن 1387
خلاصه ای از بیوگرافی شهید حسنعلی یوسفی: - دوشنبه هفتم بهمن 1387
رئیس جمهور بی کفایت به زندگی ننگینش ادامه میدهد! - جمعه چهارم بهمن 1387
زندگی قوم هزاره درایران - شنبه بیست و هشتم دی 1387
شاعران هزاره نوکران قوم فارس؟ - جمعه بیست و هفتم دی 1387
کوچ اجباری و اثرات فرهنگی واجتماعی آن برجامعه هزاره - شنبه بیست و یکم دی 1387
قیام هزاره جات دربرابر عبدالرحمن - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
زندگی نامه آیت الله محقق کابلی - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
زنده گی نامه ی عبدالعلی مزاری . - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
زندگی نامه و آثار فیض محمد کاتب - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
عبدالخالق هزاره - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
- منشاء نژادی هزاره ها - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
ساختار قومی و نهادهای سیاسی- اجتماعی مردم هزاره - پنجشنبه نوزدهم دی 1387
درویش علی خان هزاره - جمعه سیزدهم دی 1387
گزارش ازاردوگاه(سلیمانخانی تهران) - یکشنبه هشتم دی 1387
دو بیتی هزارگی - جمعه بیست و نهم آذر 1387
داستان های هزارگی - چهارشنبه بیست و هفتم آذر 1387
سوز وگداز - سه شنبه بیست و ششم آذر 1387
سر فلکه - جمعه بیست و دوم آذر 1387
الختو در هزاره جات. داستان های واقعی - چهارشنبه سیزدهم آذر 1387

+ نوشته شده در  ۱۳۸۷/۱۱/۲۹ساعت 22:54  توسط محمدسعیدی(هزاره)  | 

سوز وگداز

مرا هجرزمان دیوانه کرده دوری ازهم زبان دیوانه کرده

مرادرملک نامردان غریبی غریبی بی امان دیوانه کرده

ندارم تاقت زخم زبان را مرازخم زبان دیوانه کرده

مرا روزی نباشد شادخندان فراق دستان دیوانه کرده

منم ویران منم بیخانمانم غم بیخانمان دیونه کرده

+ نوشته شده در  ۱۳۸۷/۰۹/۲۶ساعت 1:24  توسط محمدسعیدی(هزاره)  |