جنگ شیعیان مقدس و شیعیان زشت روی افغانستان
در سال1384 گروهی که ظاهرا گفته میشود در دفاع از حریم سادات افغانی در ایران فعالیت داشتند، تصمیم میگیرند نامهای بنویسند و آن را به حزب اقتدار ملی، سران و متنفذین سادات در داخل افغانستان بفرستند تا آنان در راه مانع ازدواج دختران سادات با غیر سادات کار کنند. اما بانیان این برنامه وقتی متوجه میشوند که نامه از نبود منطق و دلیل لنگ میزند، تصمیم میگیرند با استفتاء از یکی از آیت الله های شیعی در قم، به این مبارزه ادامه بدهند. این کار را "سید محمد روح الله موذن" نماینده یک جریان به عهده میگیرد. او استفتا را به دفتر آیت الله صادق شیرازی ارسال میکند. کوپي این استفتاء، دربهار 1386 به دست یکی از افغانهای مقیم قم میرسد، او این استفتاء را جهت تائید به دفترآيتالله شيرازي میبرد. دفتر آیت الله صادق شیرازی، با تأييد اصل استفتاء و تأييد پاسخ آن از سوي آيتالله شيرازي، مجدداً کپيموجود را تأييد میکنند. متن اصلی استفتاء و پاسخ آن را با هم ميخوانيم:

استفتاء ازمحضر حضرت آيتالله العظمي سيد صادق شيرازي
س: در مناطق مرکزي افغانستان قومي به نام هزاره هستند که ادعا ميکنند شيعة اثناعشري هستند. اگرچه نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، خمس و... را انجام ميدهند، ولي از لحاظ قيافه زشت هستند و هيچ تناسب فيزيکي باشيعة مقدس و معزز ندارند، آيا شرعاً بر ما سادات بني زهرا(س) جايز است که با آنها مباشرت داشته باشيم، از آنها زن بگيريم و به آنها زن بدهيم؟ و آيا فقط زن دادن به آنها حرام است يا حتي زن گرفتن نيز از آنها باعث ذلت و پستي ساداتاست و حرام؟
بسمه تعالي ـ السلام عليکم و رحمت الله و برکاته.
ج: در روايات شريفه آمده است که گويند شهادتين مسلمان است و آن چه براي مسلمانان رواست براي او هم روا ميباشد.
استفتاء کننده: سيد محمد روح الله مؤذن
آدرس: [قم، نيروگاه] شيرخوارگاه، هفده متري فهيمي، پلاک 147.
تاريخ تأييد: 24/5/1428ه.ق.
++++
این استفتاء و پاسخ آن که به قلم آقای شیرازی در سال 1384 نوشته شده است و بعد تائید آن در سال 1386 در دفتر آیت الله صادق شیرازی صورت گرفته است.اضافه بر این، سید زکی بهسودی کتابی دارد به نام «در پرتو اهلبیت» که در آن، تمام آیات و روایات مربوط به اهلبیت (معصومین) را مربوط به سادات دانسته و بعد از یک عالم روضه خوانی, می گوید: حد اقل اگر قائل به حرمت ازدواج دختران سادات با غیر سادات نباشیم, معتقد به کراهت آن خواهیم بود. وجالب این که شیخ آصف محسنی قندهاری برآن کتاب تقریظ زده و تآیید کرده است.
یعنی همین آیت الله محسنی را که هزارهها در کابل به پایش میفته و دست و پاهایش را میبوسد، بر این کتاب مقدمه نوشته که من تائید میکنم ازدواج دختران سادات با غیر سادات حرام و کراهت دارد. شیخ آصف در زمان جنگهای داخلی مزاری را محارب خوانده بود. مزاریی که برای نجات هزارهها از دام خرافات شیخ آصف محسنیها و سید حسن فاضلها قدم گذاشته بود. او که اندیشهء والایی داشت: هزارهها باید رشد کنند و درک کنند در چه وضعیتی بسر میبرند. امروز هزارهها باید بیدار شوند. هزارهها باید خود شان مرجع تقلید داشته باشند.
زنگ خطری برای باداران و حقهبازان مذهبی. چه کار باید بکنند که رهبران هزارهها را بدنام کنند و محارب بخوانند. چه کار باید بکنند تا هزارهها را در دام خرافات بیندازند. ذهن آنان خلاق است، امام زمان ظهور میکنند، علم میسازند، و به شیوههای مختلف غارتگری را بلدند.
منظور شهید مزاری چه بود؟ یعنی چه وقتی او میگفت هزارهها باید بیدار شوند؟ یعنی اینکه دیگر محسنی و ساداتی که سیدگری میکنند نمیتواند از طریق خرافات مذهبی هزارهها را فریب دهند. یعنی اینکه شایع است که سید فاضل سانچارکی زمانی که معین وزارت اطلاعات و فرهنگ بود، در ساختن فیلم "کابل اکسپرس" که در آن به هزارهها توهین شده است و صریحا هزارهها را دزد، غارتگر و وحشی خطاب کرده است، دست دارد، او نمیتواند رهبر برای هزارهها باشد. یعنی اینکه هزارهها امروز دارای مرجع تقلید هستند که دیگر شیخ آصف محسنی نمیتواند مرجع تقلید و رهبر هزارهها باشد.
دوستان به یاد داشته باشند که یک جریان و یا چند نفر سادات متعصب نمیتوانند از تمام سادات نمایندگی کنند. کارهای سید حسن فاضل، سید حجت فاضل، سید انوری، سید روح الله موذن که چنین کاری کرد جداست از کارهای بقیه سادات محترم.
خداوند بیامرزد سید اسماعیل، بلخی بزرگمرد قرن را.
منبع یاد داشت های از کابل
نظر شما درباره این مطلب چیست؟