هزاره پیوند

سکوت مرموز رسانه ها،بوی مرگ می دهد

سکوت مرموز رسانه ها، بوی مرگ می دهد
در طول تاریخ زندگی هزاره های کویته، هزاره ها در سال 2009 میلادی، از همه بیشتر قربانی اهداف شوم خونخواران شده اند. در سال گذشته در ضمن شهادت تعداد زیادی از شخصیت های فرهیخته هزاره های شهر کویته، بزرگترین حادثه ایکه به وقوع پیوست، شهادت حسین علی یوسفی رهبر هزاره دموکرایت پارتی بود. 

اگر خواسته باشیم به طور ساده و با کلمات مناسب رسانه را به تعریف بگیریم، به این اصل می رسیم، که رسانه وسیله ایست، که برای اطلاع رسانی مورد استفاده دارد و یا به عبارت ساده تر از این، رسانه ها را می توان وسیله ای شمرد، که اخبار، احوال، اوضاع و یا هم پیام، یک پیام ساز را در عین زمان به چندین پیام گیر "مردم و دولتمداران" می رساند. در کل هر آن وسیله ایکه توانایی انتقال پیام را داشته باشد، عبارت از رسانه است، در دنیای امروز بهترین رسانه ایکه موثریت و مخاطب بیشتر دارد، تلویزیون می باشد، زیرا تلویزیون وسیله ایست، که با نشان دادن تصاویر از یک طرف خبرش را موثق می سازد و از طرف دیگر تصاویر و زبان شفاهی آن برای همه افراد یک جامعه قابل فهم است. اگرچه امروز رسانه ها برای اهداف مختلف استفاده می شوند، ولی آنچه رسانه ها را به ماهیت اصلی آنها تطابق نزدیکتر و عینی می دهد، رسانه های خبری می باشند.

      بدون شک رسانه امروز ستون چهارم نظام های دموکراسی است و نیز یکی از موثر ترین وسیله ها برای حفظ و غنامندی دموکراسی پنداشته می شود و به حق رسانه های آزاد با اطلاع رسانی بی طرفانه، دقیق و به موقع، ایجاد تبادل نظر و اظهار عقاید، نظارت بر تطبیق و حفظ قوانین و تبادل پیام در بین اقشار مختلف مردم و مردم با دولتمداران متضمن دموکراسی اند. دموکراسی ایکه در آن افراد تحت قیمومیت اش از هر رنگ، نسل و مذهبی که باشد، از مزایای آزادی و عدالت بطور یکسان برخوردار بوده و حقوق فردی شان حفظ است.

***************

 در پاکستان اولین شبکه تلویزیونی " پاکستان تلویزیون نتورک" در سال  1964میلادی، به کمک کشور جاپان راه اندازی شده است. این شبکه تلویزیونی متعلق به دولت است. اگرچه این شبکه، شبکه های ایالتی اش را به زبانهای محلی نیز راه انداخته است و ادعای آزاد بودن را می کند، ولی چون بودجه اش از طرف دولت داده میشود، خواسته یا نا خواسته این شبکه در همنوایی با حکومت های بر سر قدرت قرار می گیرد. شبکه های تلویزیونی خصوصی در پاکستان از 1999 میلادی، بدینسو راه اندازی شده اند و اینک بیشتر از صد شبکه تلویزیونی خصوصی فعالیت دارند. این شبکه ها اکثر شان نشرات شان، بین المللی است و بعضی شان هم نشرات شان، محدود به کشور خود پاکستان است.

 شبکه های خبری پاکستان، که یک بخش عمده از شبکه های خصوصی را تشکیل می دهند، بعد از کسب تجربه ده ساله اینک، مهارت لازم را یافته اند و در راه بیان مشکلات  فردی و ملی قدم بر می دارند. از دست آوردها مهم شبکه های خبری را می توان در این بعدی ها همنوا شدن شانرا با احزاب سیاسی کشور دانست، که در این راستا شبکه ها تلویزیونی توانستند مردم را انگیزه داده و به خیابانها بر ضد حکومت فوجی کشور برای اعتراض بکشند، که در نتیجه آن پرویز مشرف مجبور شد، از قدرت کناره گیری کند. دست آورد دیگر این شبکه ها را می توان در پشتبانی آنها از قوه قضاییه دانست، که در نتیجه آن ریس جمهور آصف علی زرداری مجبور شد، تا قاضی القضات به زور عزل شده  را دوباره به حیث ریس ستره محکمه کشور مقرر کند. در کل شبکه های خبری پاکستان اینک در راه نهادینه کردن دموکراسی قدم بر می دارند و با نظارت بر اعمال حکومت مداران و نشر نمودن صدای اعتراض مردم، در راه برقرای دموکراسی گاهی آهسته و گاهی هم تند تر راه می روند.

***************

با تذکری، که در مورد رسانه و رول رسانه های مستقل در بالا رفت و همچنان دست آورد های رسانه های خبری پاکستانی شمرده شد، اینک برخورد این رسانه های دولتی و خصوصی را در قبال هزاره های شهر کویته به بررسی می گیریم.

 در طول تاریخ زندگی هزاره های کویته، هزاره ها در سال 2009 میلادی، از همه بیشتر قربانی اهداف شوم خونخواران شده اند. در سال گذشته در ضمن شهادت تعداد زیادی از شخصیت های فرهیخته هزاره های شهر کویته، بزرگترین حادثه ایکه به وقوع پیوست، شهادت حسین علی یوسفی رهبر هزاره دموکرایت پارتی بود. شهادت یوسفی توسط رسانه ها تحت پوشش قرار گرفت و بعد از آگاه شدن هزاره های جهان از این حادثه تاسف انگیز، یک موج بزرگ بین المللی از طرف هزاره های جهان در اعتراض به این حادثه اسفناک به وجود آمد و تقریبا هزاره های سراسر جهان به شدت این حادثه را محکوم نمودند و از حکومت پاکستان خواهان تحفظ هزاره های کویته شدند. شهادت یوسفی اگرچه هزاره های کویته را از وجود یک رهبر فعال و ملی گرا محروم ساخت، ولی خون سرخ شهید یوسفی، انعکاس آن از طریق رسانه ها و فریاد اعتراض هزاره های جهان در محکومیت شهادت وی، سبب شد، که هویت و موجودیت هزاره ها در شهر کویته تضمین شود. قبل از شهادت شهید یوسفی به طرف هزاره ها شهر کویته نه به حیث یکی از اقوام ساکن در بلوچستان، بلکه به حیث جاسوسان ایرانی دیده می شد و تا حتی موجودیت آنها از طرف دولت و اقوام دیگر نایده گرفته می شد، ولی اینک از طرف وزیر اعلی بلوچستان، دولتمداران و اقوام دیگر، از هزاره ها به حیث یکی از اقوام بزرگ ساکن در کویته در کنار بلوچها و پشتونها یاد آوری می شود.

      هزاره های شهر کویته تا هم اینک بصورت واضیح و دقیق متوجه نشده اند، که دشمنان شان کیست و انگیزه آنها از کشتار هزاره های کویته چیست. زمانیکه شخصیت های سیاسی ترور شدند، انگشتان اعتراض بسوی بلوچها رفت، که شاید آنها بخاطر اهداف سیاسی شان  دست به این عمل می زنند، ولی زمانیکه شخصیت های اقتصادی به شهادت رسیدند، مردم پشتونها را مقصر می پنداشتند، که شاید کار پشتونها باشد و آنها تصمیم تسخیر بازار کویته را بصورت کامل داشته باشند. کشتار هزاره ها با از بین بردن شخصیت های سیاسی و اقتصادی شان متوقف نشد، شخصیت های مذهبی مورد هدف قرار گرفتند، هزاره ها بعد از هدف قرار گرفتن شخصیت های مذهبی شان، سازمانهای تندرو مذهبی مخالف را متهم نمودند و در بعضی موارد افراد ناشناس به نمایندگی از این گروه های افراطی مسوولیت را نیز پذیرا شدند، که سبب شک بیشتر شد، ولی اینک در کویته افراد عام نیز مورد حمله قرار می گیرند. در حوادث اخیر دو نفر کارگر، یک نفر دکاندار و چهار نفر میوه فروش طعمه درندگان شده اند. هزاره های کویته اینک از همه بیشتر دچار شک اند و شناسایی دشمن برای شان مشکل شده است. معلوم نیست، که دشمن کیست. دشمن اقوام دیگر ساکن شهر کویته است. گروه های تندرو مذهبی است. سازمانهای جاسوسی کشور های همسایه به این عمل دست می زنند و یا هم ممکن محافظان شهر به گرگان درنده تبدیل شده باشند.

      دشمن هرکسی، که است، بدون شک قدرتمند است، زیرا بعد از حادثه شهادت یوسفی، که توسط رسانه ها بصورت گسترده انعکاس یافت و شاید هم دشمنان غافل بودند و رسانه ها را موظف به سکوت ننموده بودند و این عملکرد رسانه برعکس خواست آنها به نفع هزاره ها تمام شد، اینک رسانه ها را نیز مکلف به نشر ننمودن صدای مظلومیت مردم ما نموده است. متاسفانه رسانه ها حوادث اخیر را، که در نتیجه آن چند تن از هزاره های کویته شهید شدند و نیز تظاهرات هزاران نفری هزاره ها را انعکاس ندادند و اگر یادی هم کردند، خیلی سطحی و اندک بود. چگونه امکان دارد، که رسانه های که تا حتی لت و کوب شخصی را توسط پولیس، اخراج نمودن بیماری را قبل از مداوا شدن کاملش از شفاخانه و همچون تعداد زیاد از حوادث کوچک دیگر را زیر پوشش می گیرند، حادثه بزرگی تاسف انگیز شهادت هزاره ها و تظاهرات هزاران نفری آنها را در نظر نگیرند؟ رسانه ها وظیفه دارند و مکلف اند و شبکه ها خصوصی اگر برای پاسداری از وظیفه شان نه، برای برتری شبکه های خودشان هم باشد، در تلاش می باشند، تا حوادث را هرچه سریع تر انعکاس دهند، ولی اینک رسانه ها سکوت نموده اند. اگرچه نمایندگان رسانه های مختلف در صحنه حاضر می شوند و اخبار را به صورت دقیق ثبت می کنند، ولی آنها را به نشر نه می سپارند. سکوت مرموز رسانه ها چه معنی می تواند داشته باشد؟؟؟ اگر رسانه ها نمی خواهند، حوادث را انعکاس دهند، پس چرا در صحنه حاضر می شوند و به تهیه فیلم و گزارش می پردازند؟؟؟

     این سکوت مرموز رسانه ها، بوی مرگ می دهد و انسان می ترسد، که نکند، در شهر کویته، گرگان پاسبان هزاره ها شده باشند و اینک فرصت را طوری یافته باشند، که خود  به شکار هزاره ها می پردازند!
منبع

+ نوشته شده در  ۱۳۸۹/۰۱/۱۱ساعت 14:13  توسط عبدالله رفیعی  |