کرزی اوبامارامجبور به مسافرت شبانه کرد!!
ازآغازروی کار آمدن اوباما دررأس قدرت، درآمریکا،روابط اش با آقای کرزی اندکی به سردی گرایید. تحلیل گران مسایل سیاسی افغانستان عمدتا، تصور شان براین بود که با روی کار آمدن تیم اوباما دوران آقای کرزی هم به پایان خود نزدیک می گردد. لذا آقایان خلیل زاد وعلی احمد جلالی به عنوان دوفرد شاخص که میتوانند جای آقای کرزی را پرنمایند، درافکارعمومی مطرح گشتند و به شکل وسیع درمطبوعات وگفته های تحلیل گران سیاسی مسایل افغانستان اعم از ملی وبین المللی انعکاس یافت ودامنه ی سردی این روابط بجای رسید که آقای کرزی
حتی درمراسم تحلیف آقای اوباما دعوت نشد،که مطابق عرف رایج بین المللی، باتوجه به رابطه ی امریکا با افغانستان وحضورنظامی نیروی های امریکا دراین کشور ایجاب می کردکه ایشان دران مراسم دعوت شود، شاید هم این دعوت صورت گرفت ولی بعدا پس گرفته شد.البته سخن گویی ریاست جمهوری افغانستان اصل این دعوت را انکارنمود. بدین ترتیب جناب آقای کرزی ازحضوردراین مراسم محروم گردیده غایب ماند.جالب است یاد آوری گردداینکه جای وی را آقایان داکتر عبدالله،اشرف غنی احمدزی وعلی احمد جلالی اشغال کردند.
ازسوی دیگرافغانستان نیز درآستانه ی انتخابات دور دوم ریاست جمهوری قرارداشت، جناب آقای کرزی که خود با تمام ویژگیهای اخلاقی، ضعف ها وقوت های حلقات و دسته بندیهای سیاسی کشور آشنایی داشت، باخون سردی ودرایت دوحریف جدید سیاسی داخلی وبین المللی خودرا به ترتیب چنین ضربه ی فنی نمود:
اول ،حریف سیاسی داخلی: جبهه ی ملی بعنوان یک رقیب بزرگ درانتخابات، خود نمایی می کرد، که اگرتدابیر حکیمانه ی آقای کرزی نبود، خطر شکست ایشان دربرابر جبهه ی مذکور بسیار محتمل بود .جناب آقای کرزی با جذب جناب آقای مارشال فهیم، که خودیکی ازاراکین عمده ی تشکیلات جبهه بحساب می آمد، جبهه را ازهم پاشاندوانسجام موجوددرآنرابدل تفرق وجدایی نمود وبدین ترتیب تعدادازاعضاء انرا درجمع هواداران خود قرارداد وبه اولین هدف خویش موفقانه وبه سادگی دست یافت.
دوم ،حریف بین المللی: تیم اوباما،آقای اوباما که ازاین واقعیت های اجتماعی افغانستان بی خبر بود،ازحربه زنگ زده ی دفاع ازحقوق بشر ومحاکمه ی جنایت کاران جنگی و... استفاده کرد ،گویا آنان درنظرداشتند با یک تیردوهدف را نشانه گیرند، بطورمستقیم جناب آقای مارشال فهیم را هدف بیگرند ودرثانی بگونه ی غیرمستقیم کرزی را نیز ازدور خارج نمایند. وزمینه را برای جلالت مابان دیگر فراهم کنند.
اما حوادث آنگونه که آقای کرزی پیش بینی کرده بود اتفاق افتاد نه آنطور که تیم اوباما پیش بین بودند.که درنتیجه اقای کرزی به پیروزی دست یافت .
گرچند غربی ها جلو پیروزی رسمی اوراگرفتند ؛اما واقعیت های اجتماعی افغانستان چیزی دیگری را اقتضا می کرد.لذا بعد ازکشیده شدن انتخابات به دور دوم،که پیروزی آقای کرزی درآن قطعی می نمود، اقای داکترعبدالله بیشتر ازدوگزینه ی ذیل را دراختیار نداشت:
1- بهتربود جناب آقای داکتر عبدالله به دور دوم شرکت می کرد، درنهایت پیروزی آقای کرزی را تبریک می گفت ومشروعیت حکومت آقای کرزی هم زیر سوال قرارنمی گرفت که این، هم به نفع ملت افغانستان بود وهم آقای عبدالله،چون آقای عبدالله با این کار خود بعنوان پیش تاز ترویج کننده ی فرهنگ دموکراسی درکشور مطرح می شد وبخود می بالید.
2- تحریم وعدم مشارکت دردور دوم، البته ایشان راه دوم را انتخاب کرد یعنی تحریم دور دوم انتخابات وفرارازترویج فرهنگ دموکراسی. البته درهردو صورت نتیجه یکی بودوتغییر نمی یافت.
سرانجام غربی ها بعد ازاما واگرهای وافر، نه تنهاپیروزی آقای کرزی را پذیرفتند که خودازتوجیه گران مسروعیت وقانونمند بودن آن گشتند! اما روا بط امریکا وافغانستان چندان گرم وصمیمی نشد . وفتی که وضعیت بروفق مراد غربیها پیش نرفت این بار امریکا ازیک حربه روانی دیگر خواست استفاده نماید وآن طرح شایعه ی خروج نیروهای غربی از افغانستان بود. کندی وناکارآمدی این حربه بسی روشن بود؛زیرا این موضوع راافراد عادی مردم افغانستان نیزمیدانیستند که این اقدام صرف بعنوان یک حربه روانی استفاده می شد، ورنه امریکا ئیها به این زودی ها افغانستان راترک نخواهد کرد.
کرزی شاگرد پر استعداد تر ازاستاد، تمام این فوت فن هارا بخوبی پاس کرده است اودرنظر داشت که هم مشروعیت خدشه دار شده ملی خودرا جبران نماید وهم آمریکارا وادار به پذیرش تصامیم خود کند، ازاین رو برای جبران نقصیه اول، بعدازاعلام مصالحه باطلبان درسطح بین المللی،طرح جرگه ی مشورتی صلح را راه اعلام کرد. البته مشورت قبل ازاعلام موقف رسمی ممکن است معنای داشته باشد ولی بعدازاعلام اینکه حکومت افغانستان آمادگی برای صلح دارد،تدویرجرگه ی مشورتی صلح(یعنی اینکه آیامشورت بزرگان اقوام افغانستان این است که باطالبان صلح کنیم یانه؟ چیزی خنده دار به نظر می رسد)لذافراخوان جرگه مشورتی صلح ،غیر ازتقویت مشروعیت ملی حکومت ،هدف دیگر را تعقیب نمی نماید.
برای جبران نقصیه ی دوم جناب آقای کرزی ازضعف های آمریکا درعرصه بین المللی بهره جست، بدین ترتیب درشرایطی که وضعیت سیاسی ایران درسطح بین المللی چندان خوب نبود، ازآقای احمدی نژاد رئیس جمهور ایران دعوت کرد وبعد ازمذاکره درپشت درهای بسته به توافق رسیدند که جناب آقای احمدی نژاد موضع گیری خصمانه ی خود راعلیه امریکاازتربیون دولت جمهوری اسلامی افغانستان ان چنان بی باکانه اعلام نماید که درعرف رایج بین المللی کم نظیر است .یقینا اگر توافق پشت پرده آقای کرزی نبود هچگاه آقای احمدی نژاد آنچنان بی مبالات وبی باکانه صحبت نمی کرد.
این حرکت تأثیرات خودرا داشت اما آنقدرقوی نبود که تمام خواست جناب آقای کرزی را برآورده سازد.
دومین اقدام کرزی با این هدف، مسافرت ایشان درچین بود،همه میدانیم مخصوصا امریکائیها که چین ابرقدرت خزنده وبسیارترسناک است آقای کرزی دراین مسافرت خود اعلام کرد که افغانستان به ارزش بیش ازدوهزار ملیارد$ منابع وذخایر زیر زمینی داردوازچنائیها دعوت نمودتا دراستخراج این منابع وذخایر سرمایه گذاری نمایند، ازآنجائیکه این توان مندی درچینائیها وجود دارد یقینا آنان اقدام می نمایند لذا غربیها که به تعبیر خود شان برای تامین امنیت تنها افغانستان دراین کشور نیامده اند بلکه بخاطر تامین منافع آمریکا حضور یافته اند،منافع امریکا را درمخاطره دیدند ازاین رو آقای اوباما با همه ی سیاستهای کج دارومرزخود درقبال افغانستان مجبور شد که به این واقعیت تن دردهد وشبانه درخدمت رئیس جمهور جمهوری افغانستان برسد وازایشان معذرت خواهی نماید ازآنچه تا کنون انجام یافته است. ومعاون اول ایشان که بیشتر مورد اتهام بود به یک باره مورد احترام قرار گیرد واوباما ازایشان هم دردرون اطاق خلوت ودرپشت درهای بسته عذرخواهی نماید وبرچسپ جنایت کارجنگی و....را دور کند که برای اعاده حیثیت بین المللی ایشان فعلا همین مقدار کفایت می کند.
آخرین نکته اند راین باب اینکه: گویا آقای کرزی به این مقدار قناعت نداشت لذادرآخرین مرحله اوباما درسخنرانی خود درجمع سربازان آمریکائی در بگرام خواست حدآقای کرزی را هم معلوم نماید: برخلاف باوراکثرقریب به اتفاق به اصطلاح کارشناسان مسایل سیاسسی افغانستان که می گفتند اوباما آمده است تازمینه ی برگشت آبرومندانه ی نیروهای امریکائی را اعلام نماید، اوباقاطعیت اعلام کرد که« اگر لازم باشد نیروهای بیشتری وهلیکوپترها وتانگ های جدیدی را دراختیار نیروی های آمریکائی درافغانستان قرارخواهد داد وتا زمانیکه منافع آمریکا به طور مطمئن تأمین نشده باشد نیروهای آمریکایی درافغانستان خواهند ماند» این جمله دوپیام دارد:
یک ،تقویت روحیه سربازان آمریکایی
دو، اینکه جناب آقای کرزی هم باید این واقعیت را قبول نماید که امریکائیها درافغانستان به عنوان خدمت گذاران مخلص ایشان نیستند، بلکه منافعی دارند ونباید ایشان کاری کند که آسیب جدی به منافع امریکا واردشود.
امید است که همگی به وجایب،تکالیف،مسولیت های خود آشناگردند وبه واقعیت های عینی جامعه افغانستان نیز تن دردهند وبا حفظ احترام متقابل وتامین منافع وحوایج همه ی ملت ها وکشورها تصمیم گیری نموده واقدامات عملی خودرابااین معیار تنظیم کند.