هزاره پیوند

بیانیه انجمن نویسندگان افغانستان به مناسبت فاجعه  22  اسد 1389

بنام خداي عدالت وآزادي

بيانيه انجمن نويسندگان افغانستان به مناسبت فاجعه 22 اسد 1389

برادران وخواهران،دانشمندان و روشنفكران ،علما و روحانيون متديين،

استادان و دانشجويان،محصلين و دانش آموزان عزيز،كارگران و ريش سفيداني روشن ضمير غرب كابل!

شما استحضار داريد كه بار ديگر دستان خون آلود سران فتنه ((شيخ اصف محسني،سيدحسين انوري و حلقات آن))

از آستين كوچي هاي طالب نما و عساكر مسلح ارگ نشينان كابل برون آمد و فاجعه 22 اسد رادر غرب كابل آ» هم در چند صد متري ارگ رياست جمهوري آقاي حامد كرزي به وجود آوردند.كه متاسفانه در اين حادثه بنا بر گزارش خبرنگاران،تعدا د25 تن از مردم بي دفاع غرب كابل توسط كوچي هاي مسلح و پليس دولتي بشكل فجيعي به شهادت رسيدند و تعداد 35 تن ديگر به شدت زخمي شدند.

حال اين سوال ها و پرسشها اذهان تحليل گران و محافل خبري را به خود مشغول كرده است كه چرا در اين ماه مبارك رمضان كوچي هاي افراطي و سران فتنه توسط عساكردولتي،دست به كشتار مردم بي دفاع غرب كابل زده اند؟ و چرا دولت آقاي كرزي در برابر اين جنايت وحشي يانه و خشونت آشكار،سكوت مرگبار را اختيار كرده است ؟ و چرا نهاد هاي مدني و نهادهاي مدافع حقوق بشري اعم از خارجي و داخلي در اين راستا ،سخن نمي گويند و مهر سكوت را بر لب زده اند ؟ و ده ها چرا هاي ديگر در برابر اين ماجرا وجود دارند كه در آينده اي نزديك وجدانهاي بيدار انساني به آنها جواب مثبت خواهد داد.

اما در مجموع جواب اين چرا ها،سه طرز تلقي را بر جسته مي نمايد يكي اينكه مردم شريف هزاره در كل،مخصوصاَ مردم غرب كابل بعد ازسقوط حكومت طالبان وروي كار آمدن حكومت جدبد،بر رهبري و زعامت آقاي كرزي به پشتيباني جامعه جهاني،تصميم گرفتند ،كه درراستاي شكوفايي فرهنگ و آموزش كه سالها از آن محروم بودند، تلاش بيشتر نمايند تا از اين طريق بتوانند فرهنگ جنگ و خشونت را از جامعه افغانستان محو نمايند.وبه جاي آن فرهنگ هم زيستي و ارزشهاي دموكراسي را احيا كند از اين روبود كه يك انقلاب ديگري بنام انقلاب فرهنگي و آموزشي در جامعه هزاره مخصوصاَ در غرب كابل به راه افتاده و تداوم يافته است.

اكنون مدت ده سال است كه اين روند سير صعودي خور را طي مي كند. اما اين شكوفايي فرهنگي وپيشرفت آموزشي آن هم با امكانات ناچيز و محدوديت هاي بسيار بزرگ، براي سران فتنه(انوري ،شيخ آصف و دولت آقاي كرزي) كه مبتني بر فرهنگ كوچي گري و طالباني است، قابل قبول نيست. بدين جهت آنها تلاش مي كنند تا با فرستادن طالبان در قالب كوچي ها ، به سمت افغانستان مركزي و نا امن ساختن حوزه غرب كابل و هزارجات ،جلو پيشرفت اين انقلاب فكري ، فرهنگي و آموزشي را بگيرد.

دوم اينكه سران فتنه و دولت آقاي حامد كرزي ، مدت هاست كه در تلاش اند تا با بحراني كردن منطقه غرب كابل و هزارجات ، مردم را در تقابل بت رهبران سياسي هزاره ها (خليلي ، محقق ، اكرم گزابي وحاج كاظم يزداني)و قانون اساسي كشور قرار دهند.كما اينكه سرا فتنه(شيخ آصف و انوري، سيد جاهد و سيد هادي و سيد حسين عالمي) در عصر حكومت آقاي رباني و با همسوي با حكومت وي توانستند،تا حدودي به اهداف خود برسند كه به وجود آوردن ترا‍ژدي خونين افشار،جدا كردن برخي از شخصيت هاي سياسي هزاره از كنار پيشواي شهيد (ره)، و به دنبال آن فاجعه المناك غرب كابل و به شهادت رساندن بابه مزاري (ره)، با همكاري طالبان جاهد و عناصر استخباراتي كشور هاي همسايه،نمونه هاي بارزي از آن پيروزي هاست. اما اين بار هم سران فتنه(شيخ آصف و سيد حسين انوري و...)مي خواهند تا با استفاده از راهبرد گذشته خود هم مردم شريف هزاره را نسبت به رهبران سياسي شان بدبين بسازد وهم اتحاد ويكپارچگي آن ها را هدف قرار دهند تا از اين طريق به اهداف شوم خود نايل آيند.

اما آنها (سران فتنه و حكومت كرزي)در اين محاسبات خود اين بار اشتباه كرده اند

 براي اينكه در جامعه اي كه افكار شهيد مزاري حاكم باشد،اين گونه نقشه ها و فتنه انگيزي ها جواب نخواهد داد و مردم مسيري را طي خواهد كرد كه شهيد مزاري براي آنها معين كرده است.

سوم آنچه تصور مي رود و اين گمانه زني ها را به عينيت مبدل مي سازد، پرسه انتخابات پارلماني در كشور است و مردم در اين ماه ، با آگاهي كامل در پاي صندوق هاي راي خواهند رفت و كانديد مورد نظر خود را انتخاب و گزينش مي كند. اما سران فتنه در همسوي با حكومت فعلي تلاش مي كنند تا از يك سو با نا امن ساختن حوزه غرب كابل توسط برادران ديني آقاي كرزاي (كوچي ها)اذهان مردم را در امر انتخابات تخرش كنند تا مردم نتوانند كانديداي اصلح و شايسته را راهي پارلمان كشور نمايند. از سوي ديگر در جريا انتخابات، فتنه انگيزان تلاش مي كنند از مردم غرب كابل يك چهره خشن و ضد دموكراسي را براي جامعه جهاني به تصوير بكشاند،مردم شريف غرب كابل را كه از ابتدا تمام ارزش هاي دموكراسي و آزادي هاي اساسي را پذيرفته بود بد نام سازند.

برادران و خواهران ! اين نكته را بايد ياد آور شويم كه تحقق يافتن حادثه 22 اسد ، جبهه گيري منفي در پارلمان عليه وزراي پيشنهادي هزاره ها،فرستادن طالبان در قالب كوچي به سمت افغانستان مركزي (هزارجات)،همسوي سران فتنه (شيخ آصف و انوري، سيد جاويد و سيد حسين عالمي ) با ارگ نشينان كابل ، لقب دادن مسيحيت و يهوديت به روشنفكران هزاره از سوي سران فتنه  ، به ما نشان مي دهد كه آنها بسيار از مدت ها قبل گزينه هزاره ستيزي را روي ميز هاي خود قرار داده بودند و با مرور زمان آن را عملياتي مي نمايند كه نمونه هاي آن را ما در سال 87 با سركوب مسلم فهيمي و تجاوز به حريم  خانواده آن ، با سوي قصد به جان حضرت آيت الله يزداني مورخ بر جسته كشور در منطقه پل خشك بر چي ،نيز با سنگ باران نمودن ليسه معرفت ، به مديريت معلم عزيز رويش در سال 1388 و دراين اواخر با كشته شدن 25 تن از جوانان غرب كابل و زخمي شدن  35 نفر ديگر توسط كوچي ها و سران فتنه در پايتخت كشور، به خوبي مشاهده كرديم.

بنا بر اين ما بايد در مقابل اين گونه ماجرا ها بشكل عقلاني و منطقي اما جدي برخورد كنيم و نگذاريم آنها وحدت و يكپارچگي ما را و نيز تفكر شهيد مزاري را مورد حمله قرار دهند.با توجه به آنچه گفته شد مردم شريف ما بايد به اين باور رسيده باشند كه نه استاد حاج كاظم يزداني و معلم عزيز رويش مسيحي هستند و نه مسلم فهيمي يهودي است همه آنها براي بالندگي تفكر شهيد مزاري (ره)

و شكوفاي جامعه هزاره تلاش مي كنند اما دراين بيانيه لازم ميدانم نكته اي را در ارتباط با مسلم فهيمي متزكر شويم آن اين است هنگام كه ايشان در  آن شرايط سخت و دشوار به روي صحنه آمد خيانتهاي سرا فتنه را (شيخ آصف انوري و ...)كه در حق مردم هزاره مرتكب شده بودند،به عرصه مطبوعات كشاند و از آن طريق اين خيانت ها و ظلم هاي خطرناك را به اطلاع مردم و نهاد هاي مدافع حقوق بشري و جامعه جهاني رساند.

ولي متاسفانه در آن زمان هيچ يكي از سران هزاره و نيز مطبوعات خودي اعم از تصويري،شنيداري و نوشتاري در حمايت از ايشان عكس العمل نشان ندادند مخصوصا زمان كه ايشان از سوي تلويزيون تمدن شيخ آصف محسني مورد حمله قرار گيرفت ، شخصيت هاي تاثير گذار هزاره و همچنين علما متنفزين غرب كابل نه تنهاي مورد حمايت قرار نگرفتن بلكه از سوي آنها متهم به كفر و بي ديني گرديد.از سوي ديگر ايشان در سال 1388 زمان كه جنايت هاي سران فتنه را از طريق مطبوعات نوشتاري (هفته نامه پيك ديده بان)به تصوير كشاند باز هم نام برده از ابتدا مورد تهديد سران فتنه و برخي از مردم قرار گيرفت. ازآن زمان به بعد ايشان با سرنويشت نا معلومي دچار گرديد. كه متاسفانه تا كنون از وي هيچگونه اطلاعي در دست نيست،البته بعضي از دوستان مثل جعفر عطايي به جرات از طريق اينترنت ادعا مي كند كه مسلم فهيمي در تهران است كاش اين قضيه صحت مي داشت ولي با كمال تاسف قضيه بر عكس ادعاي وي است.حال از اين جوان درد مند،آگاه و خبر نويس سيوال مي شود آيا كسي كه با اطلاعات ايران مشكل اساسي داشته باشد و يك بار هم از سوي سازمان اطلاعات ايران به جرم روزنامه نگاري در داخل افغانستان زنداني شده باشد به همين سادگي مي تواند در ايران حضور داشته باشد؟اين ادعا يك ادعاي كذب است كه از بي اطلاعي شخص جناب عالي ناشي مي شود.

به هر ترتيب حال كه وي مدت 8 ماه استكه ناپديد گرديده است هيچ كدام از شخصيت هاي سياسي،فرهنگي و مطبوعاتي هزاره ها،سيوال نمي كنند مسلم فهيمي كه خود را قرباني منافع مردم شريف هزاره نمودن در كجاست و با چه سرنوشتي روبرو است ؟ اكنون كه سران فتنه به همكاري كوچي هاي مسلح و عساكر بد نام دولتي،مردم غرب كابل را در خانه هايشان به خاك و خون مي كشانند، ما بايد باور كرده باشيم تقابل مسلم فهيمي و امثال آن با سران فتنه يك حركت منطقي و عقلاني بئده است.

برادران و خواهران ! اين نكته را هم ياد آور مي شويم ما مردم هزاره همواره با نيروهاي روشنفكر خود در عرصه هاي مختلف با شك و ترديد بر خورد مي كنيم و در صحنه هاي خطر ناك آنها را تنها مي گذاريم و يا متهم به بي ديني و گمراهي مي كنيم.بدين جهت است كه فتنه انگيزان براي نابودي چهر هاي موثر ما هزاره ها و كشتار توده مردم حتي در ماه مبارك رمضان،بسار بي باكانه و جسورانه عمل مي كنند.با اين وجود ما انجمن نويسندگان افغانستان در خارج از كشور،ضمن همدردي با  خانواده هاي شهداي 22 اسد و محكوم نمودن اين فاجعه ننگين،مطالبات ذيل را از آقاي حامد كرزي خواهانيم!

1-خلع سلاح فوري كوچي هاي مسلح و شرارت پيشه در غرب كابل و بيرون راندن آنها از داخل شهر و جلوگيري از فتنه انگيزي آنها در اين منطقه.

2-شناسايي و به محاكمه كشاندن قاتلين 25 تن شهداي كه مظلومانه در ماه مبلرك رمضان به شهادت رسيده اند و محكوم نمودن قاتلين شهدا را به اشد مجازات(اعدام)

3-پرهيز از قوم گرايي و عدم استفاده از كوچي هاي طالباني بعنوان ابزار سياسي عليه منافع هزارها در عرصه اي مختلف از جمله در عرصه سياسي.

4-بر كنار و محاكمه نمودن آمير حوزه ششم پليس موسوم به نعيم قضوي كه خود يكي از مهره هاي مهم سرا فتنه بوده و در قتل عام مردم مستقيما دست داشته است.

5-پر هيز از رفتار دو گانه در ساختار دولت،بر عليه هزاره ها و عدم دخالت در امورات پار لمان كشور و خريداري نمودن برخي از نماينده ها را و استفاده نمودن از آنها،بر ضد منافع مردم هزاره.

6-دل جويي و پرداخت غرامت به خانواده هاي شهدا كه در جريان حمله كوچي هاي وحشي و نيرو هاي امنيتي نژاد گرا،بر آنها وارد شده است.

7-فاصله گرفتن از سران فتنه جلوگيري از فعاليت هاي ضد ملي آنها در كابل ئ ساير ولايات كشور و نيز بر كناري آنها از سمت هاي دولتي شان.

در غير اين صورت اگر آقاي حامد كرزي به اين روند ادامه دهد.از يك طرف حكومتش را با بحران مشروعيت روبر خواهد ساخت .از طرف ديگرتمامييت خواهي قوم پشتون،در چينش هاي سياسي واقصادي،اجتماعي و امنيتي  كه بابنياد گرايي طالبان و تمايلات ناسيوناليستي حلقه پشتونهاي حول دولت حامد كرزي،افغانستان را با بحران ها و چالش هاي جديد مواجه خواهد كرد كه ديگر راه حلي براي آن وجود نخواهد داشت.

برادران و خواهران ! بيانبه را با كلام زيباي پيشواي شهيد بابه مزاري (ره)به پايان مي بريم كه فرمودند در افغانستان شعار ها مذهبي و عملكرد ها نژادي است.

اسلام عليكم و رحمت الله و بركاته.

انجمن نويسندگان افغانستان خارج از كشور.

4/6/1389

+ نوشته شده در  ۱۳۸۹/۰۶/۱۰ساعت 21:30  توسط عبدالعظیم ابراهیمی  |