رقص هزارگی
درآمد
دکتر حفیظ الله شریعتی(سحر):
به یاد بیاوریم روزی را که در دامنه های کوه بابا در هزارستان بزرگ هنگام شكار آهوی كلان و فربه چنان، شادي و خوشي به تك تك افراد شکارچی هزاره، مردان و زنان طایفه و خاندان ها روي آورد كه همگي، خواه نخواه، بجست و خيز برخاسته، هنگامه ای از شادی سر دادند و دست يكديگر را گرفته، بگرد آنچه بدست آورده بودند، به پايكوبي و دست افشاني پرداختند، و چمان و چرخان دایره وار بچرخیدند. در همين جست وخيزها، شادی ها و پايكوبيهای همگاني بود كه از يك نواختي و هماهنگی جنبشها و جستن آن ها «ضرب» و «وزن» (ريتم) پديدار گرديد. موسیقی طبیعی و ریتم تند و آرام زاده شد و کلام موزون جای نثر طبیعی زبان را گرفت. این ضرب و وزن نخست با چک چک کردن، چکی چکی( كف زدن) نواختن دست ها به هم و كوبيدن دو چوب بيكديگر، زدن دو سنگ به هم دیگر و بازی با شمشیری که با آن شکار را از پا در آورده بودند و در پایان با زدن كندههاي توخالي، دمیدن بر نی و طبل و دهل در یک هماهنگی بزرگ توالي و توازن را به وجود آورد که ریشۀ نخستین رقص هزارگی است.
در این رقص همه بخش ها و اندام هاي تن انسان هزاره از سر و گردن و سينه، پشت و سرين و پاها، بازوان، دست ها و انگشتان و عضلههاي چهره و چشم، ابرو و مو، همه ببازي گرفته مي شد. در نتیجه ای هماهنگی زبان متوالی بدنی بود که رقص و بازی زاده شد و از آن، منظور و معني هاي ويژهيي رخ برکشید که می توان از آن میان: از آیین های عبادی، دعا، نیایش، ورزش، رقص و شادی و پایکوبی را نام برد.
باری انسان هزاره بر اساس نهاد خود و بر پاية سرشت طبيعي خويشتن، هنگام احساس شادي و خوشحالي فراوان، پس از آنکه در اندام هاي خود حركت و جنبشي حس مي کردند بي اختيار به جست و خيز مي پرداختند و فريادها و قهقههای شادمانه از ته دل بر مي كشیدند، که امروزه به آن رقص و در گویش هزارگی بازی می گویند. زیرا انسان های امروزی این جنبش ها و جست و خيزهاي سرشتي و انفرادي را که بیشتر با فريادهاي ناشي از نشاط و سرور همراه است، تبديل به پايكوبي، آواز و سرود و دست افشاني هاي موزون دسته جمعي كرده اند.( تاريخ رقص در ايران،يحيي ذكاء) امروزه به این هنر کهن رقص مي توان از ديد لباس، ريتم، تمپ، تاریخ، روانشناسي، افسانه، فلسفه، دين، نبرد و ... نگاه كرد. رقص های هزارگی در واقع از تركيب سه زبان بوجود آمده است: 1- زبان حركات دست، 2- زبان حركات صورت و اعضا آن (ميميك) 3- زبان حركات اندام و بدن انسان (پانتوميمي ) که نام های پايکوبي، رقص، بازي، ذکر، تواجد و سماع را می توان بر آن گذاشت.
بنابراین نیاکان هزاره مانند دیگر اقوام کهن و باستانی منطقه و جهان به نيروهاي ماورايي اعتقاد داشتند. خداياني براي پرستش بر مي گزيدند. ستارگان، ماه و خورشيد، آسمان، زمين، دريا، آتش الهام بخش آنان برای حرکات موزون بودند. هدف اصلي از انجام اين حركات نشان دادن نحوۀ زندگي، آیین های عبادی، دعا و نیایش و اعتقاد به نيروهاي ماورايي رقص برای برآورده شدن حاجت ها و شکار بودند. هزاره ها این حرکات موزون را برای آئين هاي عبادي پیش از شروع شكار و جنگ، امور زندگی، شكار بصورت جمعي، آئين های مربوط به مسائل عاطفي انسان، آمادگي و مشق هاي نظامي و نبردهاي سخت( دفاعي و هجومي) و در نهايت شادي از موفقيت هاي بدست آمده در جنگ، شكار و تشكيل خانواده و غيره به کار می بستند. از این رو بر اساس نقاشی های غارهای بامیان پرستش چيزهاي مقدس و جشن ها وعروسي ها و عزاها و طلب و بيم و اميدها با رقص توام بوده است. زیرا نیاکان هزاره هنگامي كه برقص بر مي خاستند، تنها قصدشان خوشگذراني نبوده، بلكه مي خواستند با طبيعت و خدايان به گفت وگو بپردازند و بوسيله رقص طبيعت را بخواب مغناطيسي درآورده و بزمين دستور دهند تا حاصل خوبي ببار آورد. به طور نمونه انسان هزاره با در اختيارگرفتن آتش و الهام از حركات شعله هاي سحرآميزكاستي ها و فوران هاي ناگهاني آن نوعي ميل به حركت را نيز در عمق وجودش احساس مي كرد، در نتیجه آتش حیات و زندگی، جنگ و شکار و آیین های عبادی در وی شعله می کشید. گردش حيات و گذران زندگي، حس كنجكاوي دروني در پي درک قدرت ماورايي، تشكيل خانواده پیش از آني كه حرف زدن به وجود بيايد و انسان هزاره بتواند علاقۀ عاشقانه و عاطفی خود را با استفاده از واژه ها بيان كند اين كار بواسطه حركات موزون زيبا انجام مي پذيرفت، که امروزه رقصش می نامند. زیرا فرهنگ دوست یابی، شکار و زندگی فردی و جمعی انسان هزاره با چگونگي تكامل و سازگاري آن ها با شرايط اقليمي و سرزمين هزارستان كه از نظرجغرافيايي در بخشي بسيار سخت و كوهستاني قرارگرفته، مردمي پرورش داده كه از لحاظ روحيه ها سازگار با شرايط سخت زندگي بوده، بمانند كوه هاي سر به فلک کشیده شان هميشه مغرور و آماده براي روزهای سخت و هميشه در صفوف اول نبرد برای زندگی بوده اند؛ رابطۀ تنگاتنگ دارد. (تاريخ رقص در ايران، يحيي ذكاء )( خليل غلامي حامد / آتيلا).
رقص، نبرد و ورزش
از نوع موسیقی و رقص کهن هزارگی که در نقاشی های بامیان و دیگر مناطق هزارستان دیده شده است؛ دانسته می شود که برای انجام دادن بسياري از اين حركات آمادگي جسماني بسيار بالايي ضروری بوده است. براي رسيدن به اين آمادگي تركيبي از تمرينات ورزش هاي هنري، رزمي و گونه ای سادۀ از ژيمناستيك را به کار می بسته اند. چون براي نشان دادن تنظيمات جنگ و نبرد نياز به ابزار آلات جنگي قديم(شمشير و سپر، طبل، شیپور و آواز دهل) بوده است که رابطۀ تنگاتنگی با رقص و موسیقی دارند. براي شروع نبرد طبل هاي حماسي كوبيده و شيپورها نداي جنگ سر مي دادند و شادي با عيش و نوش و آواز و دهل انجام مي شد و حركات آئيني عبادي به دور آتش نيز تم مخصوص خود را با شمشير و سپر، طبل، شیپور و آواز دهل داشت. لذا برای چنین حرکاتی افراد آماده و چابك براي انجام عكس العمل هاي بسيار سريع و محكم در جهت بهتر ايفا كردن حس رشادت هاي قومی و ملی ضروری بود.
رقص و موسیقی
حس و دریافت موسیقي ريتمي که در بطن حركت های موزون هزارگی در جريان است مانند مقام ها و دستگاه های موسیقی هزارگی که در مرثيه سرايي حزن و اندوه مخته گاه ها و مخته خوانی (حرکات تند و آرام به سر زدن و سینه زنی) عرفان و عبادت (حرکات موزون آیین های عبادی در نقاشی های بامیان) حماسه(جنگنامه ها و خواندن حمله حیدری، شاهنامه همرا با حرکات دست و پا و سر) شادي و بزم و خوشحالي (در مراسم های عروسی و پیروزی های قومی و ملی و جشن های قومی به هر بهانه ای) مانند دو نفر در صحنه ای شمشير به دست با ملودي حماسي با ريتم بسيار تند در حال مبارزۀ نمادين و در حال رقص همه نشان گر رابطۀ رقص و موسیقی در حرکات موزون هزارگی است، که با عنايت به اين موضوعات و رابطه حركات با دل و روح خواننده، رقصنده و بيننده و همین طور تلفيق آن با ريتم و موسيقي در جهت هرچه بهتر نفوذ كردن در دل و روح مخاطب همگرایی رقص و موسیقی را در حرکات موزون هزارگی اجتناب ناپذیر کرده است.
رقص هزارگی از روزگاران دور تا اکنون
رقص هزارگی در هزاره تقریبا دوم پيش از ميلاد
كهن ترين نمونهيي از چگونگي و رواج رقص در هزاران سال پيش در هزارستان، نگارۀ ساده است بر روي دیوار در قلعه ضحاک در« بامیان» که گویا يك مجلس شاهانه را نشان می دهد. در این مجلس رقص چهار تن، بیشتر زن و یا مرد را که خیلی خوب فهمیده نمی شوند در دورة دوتایی بگونهيي بسيار ساده نشان می دهد. تن آنان بشكل دوگونه كه بازوانشان را بر شانههاي همديگر نهادهاند و با گذاشتن دو بازو و دست بر روی هم از بالا به پایین خم شده اند، نمایانگر در حال رقص بودن آنان است. شاید بشود زمان اين نقاشی دیواری را، از دو هزار و پانصد تا سه هزار سال پيش از ميلاد دانست. بهرسان بودن آن از هزارة دوم پيش از ميلاد و كمي بيش از آن بي گمانست.
رقص هزارگی از جاغوری در هزاره دوم پيش از ميلاد
دومين نمونه، ظرف گلين(پخته یا پاجم شده) به بلندي یک متر و بیشتر از تپه «شارزیده» در دوازده كيلومتري شرق سنگماشه بدست آمده و با نمونه های دیگر از آن تپه که در هند توسط یکی از دوستان آزمایش شده بود، تاريخ آن را هزاره دوم پيش از ميلاد دانستهاند. در پهنة بیروني اين سفالينه كه مدتی در فضای باز در درون ولسوالی کهن جاغوری نهاده شده بود و بعد توسط دزدان آثار عتیقه از طالبان به قمت ناچیز خریداری شد، که خود نگارنده شاهد تمام ماجرا بوده است، نگارۀ گروهي مردان و زنان نیمه برهنه را كه بسان نيم خيز در کنار يكديگر ايستاده و دست هاي خود را به بازوی رقصنده ای کناری نهادهاند و با يك حالت بسامان و نیایش مذهبي درگرد تودهيي كه مي توان آن را از آتش و هيزم افروخته، يا خرمني از فراوردههای کشاورزی پنداشت، به پايكوبي نشان داده می شدند. طالبان روی نگاره را با گل نازک پوشانده بودند که از دور ناپیدا بود اما اگر دقت می شد به راحتی قابل دیدن بود. نگارنده پس از آشنایی زدن با یکی از طالبان محلی نگاره ها را به دقت بررسی کردم و نقاشی از روی آن کشیدم و اکنون در وطن موجود است.
رقص هزارگی از جاغوری هزاره اول پيش از ميلاد
در درون غاری در الیتو(اولیاد تو) جاغوری نگارنده به کنده کاری بر خورد که در آن، نگاره ای چهار زن در حال رقص دسته بند نشان داده می شد. مي دانيم اين گونه رقص هاي دسته بند دايرهوار كه درآن افراد طایفه یا قبيله، پهلو به پهلو يا دست به بازو و يا دست خود برده در پشت سر هم، کنار هم ايستاده، حلقهايي را تشكيل مي دادهاند، نشانهايي از اينست كه رقص براي پرستش يا بزرگداشت چيزي مهم و مقدس، همچون: آتش، بت، شكار، تودۀ توت و یا کشتۀ زردالو و شاید هم فراوردههای دیگر کشاورزی و خرمن گندم و درختان پربار و كهنسال است. تاریخ این نگاره با نمونه دیگر در موزه تهران تطبیق داده شد و به یگانگی آن پی برده شد.
رقص هزارگی از هزاره اول پيش از ميلاد
در تكه سفال ديگري كه از «بامیان» بدست آمده بود و تاريخ آن را ميان اول و دوم پيش از ميلاد نوشته بودند، در موزه کابل در سال هشتاد دو دیدم، دو تن از رقصندگان يك رقص، دسته بندي حلقهيي، كه با بازوان گشوده، دست هاي يكديگر را گرفته بودند، در حال رقصیدن دیده می شد. در نگارۀ دیگری پنج مرد را در حال رقص دسته بند نشان مي داد كه همگي روي خود را بسوي چپ گردانيده و بازوانشان را از روي شانههاي يكديگر گذرانيده و همديگر را سخت گرفته بودند. این مردان لباسی شبیه لباس مردان امروز هزاره داشتند. نمی دانم این نگاره ها هنوز هستند یا نه؟ !
رقص هزارگی با دستمال در نقاشی های غارهای بامیان
در غاری در بامیان که سال های پيش از اسلام را نيك نشان مي داد، تشكيل دهندگان حلقه رقص، پارچه يا دستمال يا چيز ديگري را در ميان دست هاي خود گرفته و برقص مشغول بودند، را دیدم. بجاست يادآوري كنم كه هنوز هم گرفتن دستمال در ميان دست ها، بدين گونه كه گفته شد در رقص هاي دسته بند و غیر دسته بند به ویژه در رقص (پف- فی) غزنی و جاغوری و شاید هم بیشتر مناطق هزارستان متداول است.
رقص آزاد زنان با کلاه های بلند
در دکانی عتیقه فروشی در غزنی تكه سفالي را دیدم که از مناطق هزارستان از غارهای دور و بر حصارنای بدست آمده بود، در آن پيكرۀ چند رقصنده را نشان می داد. در این نگاره رقص آزاد گروهي از زنان را نشان مي داد که رقصندگان سربندها يا كلاههاي بلندي بر سر نهاده، جامههاي تنگ و كيسهاي در بر كرده بودند كه برجستگي اندام آن ها به خوبي پيدا بود. در دست های آنان از هرسو، پارچه يا دستمالي دیده می شد که دو سر آن از لاي دست ها به پايين آويخته شده بودند. این گونه لباس پوشیدن، کلاه بلند و دستمال بدست در هنگام رقصیدن، هنوز در غزنی به ویژه در جاغوری و مالستان موجود است. زنان شلوار یا تنبان پیچ پیچ داشتند که در نزدیک قوزک پا به هم می رسیدند و حالت کشدار پیدا می کردند. این گونه لباس را مردم هزارۀ غزنی به ویژه جاغوری و مالستان تنبان چین چین می گفتند که البته اکنون رسم آن در بسیاری از مناطق بر افتاده است.
رقص برداشت محصول گندم، جو و جواری در کنار خرمن
در کنده کاری غاری در لومان جاغوری ردهيي از رقصندگان نشان داده می شد كه گويا در دورادور خرمن گندم و دیگر محصولات در حالت رقص بودند. در اينجا يك رقص دسته بند و چرخان نیم دایره نمايش داده مي شد كه در پيشاپيش رقصندگان کودکی ظرف بدست در حال حرکت بود. مي توان گمان برد كه خواست نگارگر از نگاشتن آن ها، نشان دادن جشن شکرگذاری باشد. در نگارة اين غار رقصندگان با تنپوش هزارگی از نوع کنونی آن نمايش داده شده بودند. از چگونگي حركت دست ها و بازوانشان پيدا بود كه براي تشكيل حلقه رقص، با خم كردن بازوان از آرنج بسوي بالا، دست های يكديگر را بر شانههای هم دیگر مي گرفتهاند. اين گونه رقص هنوز هم در ميان هزاره ها در وقت شادی معمولست. امری جانی(همراه جان) که نوجوانان دست در گردن هم راه می روند، بازمانده ای از این گونه رقص است.
رقص نيايش برای خدايان یا رقص های آیینی
در کوزه شراب سفالي در موزه کابل كه از بامیان بدست آمده بود، دیدم كه گروه رقصندگان بازوان و دست هاي خود را بحال نيايش به آسمان گشوده بودند. مي توان گمان برد كه طرز قرار گرفتن كف دست های آنان نشان از رقص جذبه و نمايش عروج به آسمان باشد. به نظر می رسد كه در اين رقص، بلند كردن دست ها و بازوان بسوي آسمان و نقش نردباني پايين تنه و رقصندگان، نشانهيي از «عروج» و «صعود» به آسمان و نزديك شدن بجايگاه خدايان باشد. چیزی شبیه رقص و سماع صوفيان در دورۀ اسلامي كه با چرخيدن و دست افشاندن بحالت خلسه و جذبه نیایش می کردند.
رقص تفريحي تكي
نمونه ديگري از رقص هزارگی از بامیان در موزه کابل دیدم که رقصنده صورت و شکل ظاهری شبیه هزاره های امروزی داشت. حالت و طرز قرار گرفتن بازوان اين تنديسه مرا بياد رقص هاي «تكي» بزمي كه هنوز در هزارستان متداولست انداخت. رقص هاي بزمي تكي تنها توسط زنان و بسیار کم توسط مردان در هزارستان انجام می شد و اکنون نیز چنین است. زنان و رقاصههاي زيباروي هزارگی كه براي خوشايند سران دی ها و فرمانروايان و زورمندان، به رقص هاي تفريحي تكي مي پرداختند و هنرنمایی می کردند. هنوز این گونه رقص در هزارستان رواج دارد و در گذشته ای نه چندان دور خان های هزارستانی از این گونه رقص های بزمی به فراوانی برگذار می کردند.
رقص با پرچم یا بیرق
در غاری در لومان جاغوری، مردانی را نشان می دهند که با پرچم یا بیرق می رقصند. در این کنده کاری دیواری، رقصندگان دست بدست با شيوهيي استادانه و زيبا، نشان داده شده است. خوشبختانه در اين نمونه، حركت پاها و دست ها را در حال رقص، بخوبي مي توان دريافت و پيداست كه هر يك از رقصندگان، يكي از پاهاي خود را از زمين بلند كرده پس از خم كردن پشت سر، سپس در جاي ديگر بزمين مي نهاده و همين كار را با پاي ديگر انجام مي داده تا رفته رفته، حلقه رقص بدور خود چرخيده و جاي رقصندگان عوض مي شده است. این رقص پیروزی مردان جنگجوی هزاره را بر دشمنان داخلی و خارجی آنان نشان می دهد.
اشاره: به هر روی آنچه بررسی شد نمونههايي از چند گونه رقص«دسته بند» (دو تايي و سه تايي و گروهي» و رقص «تكي»)آزاد و رها و نیم دایره در نقاشی دیواری بامیان، قله ضحاک، تکاه های سفالینه از بامیان و کوزه شراب و همین طور غارهای لومان و اولیاتو و تپۀ شارزیده همه و همه نمونه های از رقص های هزارگی از گذشته های دور تا امروز را نشان می دهد. اما اگر تحقیق گسترده تر در این مورد شود می توان نمونه های بهتر و نیکوتری را یافت. نگارنده آنچه را که دیده است، آورده است. مخاطبان شاید نمونه های بهتری را دیده باشند و بهتر است بنگارند که دست فراموشی روزگار تلخ و غریب ما خاک بر آن نیفشاند.
نمونه های از رقص امروزی هزارگی
رقص براي بانوان هزارگی معاني و مفاهيم بسيار زيبا و خاصي را داشته و دارد. این رقص ها و حرکات موزون شامل حركات در دامن دشت هنگام گرداوری علوفه، مراسم چارده فال و شب های چله، جارو زدن و نان پزیدن، تکان دادن گهواره کودک، غذا پختن و کار کردن روی زمین و خرمن کردن، گوسفند چراني كه در اكثر مناطق بوسيله دختران انجام مي شود، مراسم چايي يا نعلبكي دختران جاغوری، همچنين آوردن آب بوسيله كوزه از چشمه ها توسط دختران و زنان كه در مجالس بصورت نمادين نشان داده مي شود؛ نشان دهندۀ زندگي زن هزاره و پاياپايي با مرد هزاره در جهت زندگي بهتر است.
رقص آوایی ( پوف- فی)
زنان هزاره به روسري يا دستمال سر خود که به آن" لاته" گفته مي شود، سکه مي دوخته اند و زنان متمول جنس سکه ها را از نقره انتخاب مي کردند. در شادی ها با تکان دادن آن با لب و دستگاه آوایی خود صوت آرام و تو دماغی" غنه" می زدند که نام پوف- فی به اين موضوع اشاره دارد. این صدا از گلو تا لب و بینی پوف- فی زن را در بر می گرفت. اين نغمه آوایی همرا با رقص اغلب در مراسم شادي و بیشتر عروسی زده مي شود و مورد علاقهً فراوان مردم هزاره است. پوف- فی اکنون کم رنگ شده است.
رقص زنانه- دستمال بازی
نوازندۀ زن با برداشتن ساز کوچک از نوع ساز دهنی مانند: سورنی و یا غیچک دهنی بازی یا رقص را شروع می کند. زنان و دختران که از قبل لباس های زیبای محلی کشیده خود را پوشیده اند، با در دست گرفتن دو دستمال به میدان رقص که بیشتر فضای بستۀ خانه است، وارد شده و به تناسب قد و قامت دایره وار ایستاده می رقصند. تمام حرکات آن ها از برداشتن پا و نرمش بدن و گردش به چپ و راست و افشاندن دستمال ها باید هماهنگ با ساز باشد. این رقص نمایانگر یک نظام کامل تاتر و نمایش خانگی از نوع زنانه ای آن است. این رقص را به صورت آزاد و بدون ساز نیز انجام می دهند.
رقص آوایی (غومبور )
هزاره ها این گونه موسیقی آوایی همرا با رقص را مستقیم از طبیعت و مصداق بیرونی آن کبوتر گرفته اند. کوتر ها در ایام شادی های دوگانه و گرد هم آیی صبحگاهی صدایی از گلو در می آورند که هزاره ها به آن غومبور می گویند. دختران، عروسان و زنان شاد هزاره در شادی ها و عروسی ها چند تایی دور هم گرد می آیند و با هم، هم صدا، صدایی کبوتر وار از گلو در می آورند که بسیار شادی انگیز و فرحزا است. این گونه موسیقی آوایی نخست نشسته اجرا می شود اما وقتی اوج می گیرد آنان می ایستند و ضمن چرخیدن رقص گونه دامن گرد و رنگارنگ را دایره وار می چرخانند و غومبور می زنند. شده اند گاهی تمام تماشاچی ها با غومبور، زنان غومبور زن را همراهی کنند و خانه مملو از آواز و صدا شوند که در هیچ موسیقی آوایی محلی منطقه نظیر ندارد. غومبور اکنون کم رنگ شده است.
رقص با پیاله
این گونه رقص، بازی رایج زنان هزارستانی است. رقصنده دو لیوان یا دو پیاله را با هر دست خود بر می داشت که در اصطلاح به آن سنج دستی گفته می شد. در واقع تنظیم ریتم رقصنده، توسط ضربات استکان ها یا اشیا فلزی دیگری صورت می گرفت. یادم هست عمه ام که خدا رحمتش کند در این رقص ماهر بود. وی دو یا چند پیاله را روی دست می گرفت و با آن نخست روی زمین می رقصید. بعد روی دو زانو در حال نیمه بلند می رقصید و در پایان بلند می شد و در حال چرخیدن می رقصید. در حال رقصاندن پیاله ها، دست هایش را حرکت می داد و پیاله ها را به هم می زد و با آواز موسیقی مانند می رقصید و همه را به حیرت وا می داشت. پس از وی این رقص تکرار نشد و کسی آن را فرا نگرفت چون مهارت بالایی می خواست.
رقص الخوم
الخوم در گویش هزارگی با خم شدن و خم خم گشتن که همواره با ناز، کرشمه و چمان و چمیده راه رفتن است، معنا می یابد. این رقص بسیار پر جنب و جوش و شاد اجرا میشد كه با شور و جنب و جوش بسیار همراه بود که هرگونه كسالت را نفی كرده و بر اهمیت نشاط و هدفمندی در زندگی تاكید داشت. در این رقص رقصندگان یك قدم به جلو گذاشته خم می شدند و سپس یك قدم به عقب میرفتند و این حالت تا پایان ادامه مییافت. در این رقص دستان از هم باز و حلقهای باز تر و فراختر میساخت و تا تناسبی بین حركت دست ها و پاها ایجاد شود. نوع حرکت دست های که بالا می شدند و پایین می آمدند، پرواز پرندگان و یا خم خم راه رفتن آن ها را به خاطر میآورد.
رقص لنگی
در این رقص زنان یا مردان به تنهایی یا چندتایی به صورت گرد یا آزاد و رها در فضای باز و یا در خانه با دست یک پای شان را بالا می گرفتند و با یک پا می رقصیدند. درگونه دیگر آن رقصندگان با یک دست پای راست شان را بالا می گرفتند و مسیری معینی را چرخان و رقصان می پیمودند. این رقص شکل ابتدایی رقص تکی یا گروهی است که بسیار پر شور و همراه با خنده و شادی است.
رقص با چراغ یا آتش
این نوع رقص بیشتر مردانه، ویژۀ جوانان پرانرژی، پرشرو شور و ماجراجو بود. مردان هزاره و تا جایی که یادم هست در جاغوری پایه چراغ گردسوز روشن را با دندان های خود می گرفتند و با ایجاد حالتی خاص و حرکت دست و پا به رقص می پرداختند. یا تنه کوچک و یا شاخۀ آتش زده ای درخت را با دندان می گرفتند و شروع به رقصیدن می کردند. این رقص مهارت بسیار بالای می خواست و بیشتر در فضای باز، بازی می شد. ورزیدگی، چستی و چابکی، از ملزومات کار رقصندگان این گونه بازی بود. این رقص انفرادی و گاهی جمعی بود.
رقص با چوب
رقص چوب یا به گفته ای هزاره های جاغوری چوب بازی از رقص های جمعی و پرتحرک است. حالات و حرکت های آن، بر جنبه های رزمی و حماسی آن حکایت دارد. این بازی از آغاز تا پایان با سرنا و گاهی دهل همراهی می شد، حالا به کلی کمرنگ شده و شاید هم مانند بازی های هزارگی از یاد رفته باشند. مردان هزاره بازی خود را با دو قطعه چوب که یکی را چوب حمله و دیگری را چوب دفع می نامیدند، آغاز می کردند. مردانی که آمادگی بازی داشتند یکی چوب دفاع را برداشته و دیگری چوب دفع را بر می داشت. پس از یک سلسله حرکات متناسب با ساز اگر ساز می بود، میدان را دور می زدند. مردی که چوب حمله را در دست داشت با گفتن هو یا هو به همبازی خود هشدار باش می داد و به طرف او حرکت می کرد. او هم چوب دفاع را بر می داشت و آماده دفاع از خود می شد. دو طرف به دور خود شان می چرخیدند و با چوب به چوب همدیگر می کوبیدند و هو هو می زدند. پس از اینکه دو نفر خسته می شدند، از میدان خارج می شدند و دو نفر دیگر وارد میدان می شدند. اما اگر بازی چند نفره بودند دو نفری حریف انتخاب می کردند و هماهنگ با دیگران می چرخیدند و چوب بازی می کردند. گاهی همۀ بازی گران بدون در نظر گرفتن حریف به دور هم می چرخیدند و هماهنگ با هم با تکاتک چوب می رقصیدند.
شمشیر بازی با شمشیر یا چوب
این گونه رقص یا بازی کاملا از بین رفته و فقط از پدر بزرگم شنیدم که می گفت: در جلوی عروسی پسر خان جاغوری چند مرد با شمشیر می رقصیدند. ایشان این رقص را چنین تعریف می کرد: گروه رقصندگان با تحرک و مهارتی مثال زدنی حرکاتی را به نمایش می گذاشتند که تا هنوز ندیده بودیم. می گفتند بازی گران از دربار خان هستند. رقصندگان به هم نزدیک می شدند، پس می رفتند و سپس هر یک به نوبت به هم هجوم می آوردند و با شمشیر به سپر و دهنه ای شمشیر به شمشیر هم می زدند و دوباره به عقب می رفتند و چند باره این کار را اجرا می کردند. ورزیدگی، چستی و چابکی، مهارت در شمشیر زنی و سپرگردانی از ملزومات کار رقصندگان بودند. این رقص بازگو کننده موضوعات تاریخی، مورد تجاوز قرار گرفتن قوم، طایفه و دی، احساس خطر، بازگشت به خود و ایجاد وحدت برای دفاع از وطن را نشان می داد. و شاید هم در بردارنده مفاهیمی چون رفع اختلافات درونی، گرفتن دستور مقاومت و بیعت از سردسته، بسیج عمومی برای راندن دشمن و مضامینی چون جنگ، مبارزه با دشمنان در چند جبهه، رشادت و از جان گذشتگی، کسب پیروزی، شور و شوق پیروزی، وحدت و همبستگی را نشان می داده باشند.
منابع و مآخذ
1- تاريخ رقص در ايران، نوشته: يحيي ذكاء
2- خليل غلامي حامد / آتيلا (http://www.azshenlik.com/)
3- قالب و نوع نگارش این نوشته براساس و رویکرد نوشتاری استاد يحيي ذكاء، خليل غلامي حامد / آتيلا انتخاب شده است. زیرا در افغانستان و در بین هزاره ها در این مورد نوشته ای ندیده ام لذا از نوشته ها و تحقیقات آنان، پروگراف های مورد نظر انتخاب شد و این نوشته در فرم و معنا به فرجام رسید که امید است روزی در این مورد تحقیقات نیکوتری صورت گیرد و مارا از نبود منابع و مآخذ بیرون آورد. تا آن زمان! ! ؟
ساعت چهار نیمه شب، شنبه، بیست سه دلو، هزار و سه صدو هشتادو نه، خوابگاه شهید ورامینی دانشگاه علامه طباطبایی. نظر شما
-----------------------------------
ازشانزدهمین سالگردشهادت رهبر شهید استاد مزاری(ر)درپاکدشت تهران تجلیل شد - سه شنبه بیست و چهارم اسفند 1389
تجلیل از شانزدهمین سالگرد شهادت رهبر شهید استاد مزاری(ر)در سراسرجهان - پنجشنبه دوازدهم اسفند 1389
مهاجر - یکشنبه نوزدهم دی 1389
مهاجرین افغانی اولین قربانیان طرح هدفمند کردن یارانه ها در کشور ایران - سه شنبه هفتم دی 1389
اصلاح اقتصادی ایران،مرگ خاموش مهاجر افغان! - پنجشنبه دوم دی 1389
400 هزار كودك مهاجر درایران از درس محروم شد - جمعه نوزدهم آذر 1389
بامیان به روایت تصویر - چهارشنبه دهم آذر 1389
گل بخت - سه شنبه دوم آذر 1389
بررسی افغانستان از زاویه ی دیگر - جمعه هفتم آبان 1389
شدم عاشق سه صاد وجودت - سه شنبه بیستم مهر 1389
ایران و افغانستان ازدیدگاه دیگر مردم جهان - دوشنبه دوازدهم مهر 1389
چشمه ی قبرستان - یکشنبه بیست و هشتم شهریور 1389
هزاره های کویته روز قدس را باخون خود گرامی داشت! - شنبه سیزدهم شهریور 1389
بیانیه انجمن نویسندگان افغانستان به مناسبت فاجعه 22 اسد 1389 - چهارشنبه دهم شهریور 1389
درس های امام حسن برای جامعه ی هزاره - شنبه ششم شهریور 1389
وبسایت غرجستان - شنبه سی ام مرداد 1389
همه ای ایران، سرای من است! - یکشنبه بیست و چهارم مرداد 1389
بیانیه سایت تازه تاسس شده "غرجستان" - سه شنبه نوزدهم مرداد 1389
چرا تا هنوز حوادث خونین کربلای میدان شهر و دایکندی مبهم مانده است؟ - دوشنبه یازدهم مرداد 1389
شكايت نامه - شنبه دوم مرداد 1389
قابل توجه اتباع افغاني فاقد مجوز اقامت در ایران - شنبه دوم مرداد 1389
اتباع افغاني غيرمجاز شناسايي مي شوند: - دوشنبه بیست و هشتم تیر 1389
ميزان اشتغال اتباع بيگانه در ايران، 1.5 ميليون نفر - یکشنبه بیست و هفتم تیر 1389
نامۀ پيشواي عدالتخواهي رهبرشهيد استاد عبدالعلي مزاري (ره) به مركزفرهنگي نويسندگان افغانستان! - پنجشنبه بیست و چهارم تیر 1389
مهاجرین افغانی مقیم ایران، در انتظار ((آزمون)) دیگر! - یکشنبه بیستم تیر 1389
بیانیه ی حزب وحدت ملی اسلامی افغانستان - چهارشنبه شانزدهم تیر 1389
دو کلمه حرف حساب - چهارشنبه شانزدهم تیر 1389
تخــــریب از نوع درجه: D - سه شنبه پانزدهم تیر 1389
وزیران رد صلاحیت شده، شیعه ویا هزاره؟! - جمعه یازدهم تیر 1389
كنيزك ابليس باز هم در پي خاموش كردن صداي رساي عدالت است - سه شنبه هشتم تیر 1389
فاصله اسلام ومسیحیت! - چهارشنبه دوم تیر 1389
شبکه تلویزون«راه فردا»ماهواره ی شد - دوشنبه سی و یکم خرداد 1389
دوجنایت ودو واکنش! - پنجشنبه بیست و هفتم خرداد 1389
نیم نگاهی بر غصب و" تصرف عدوانی" املاک هزاره ها در زمان عبدالرحمن جابر - دوشنبه بیست و چهارم خرداد 1389
منابع قدرت دربدست آوردن رای اعتماد - جمعه بیست و یکم خرداد 1389
جمهوري سكوت اين روز ها به يك سایت كوچك وكم بننده تبديل شده است . - سه شنبه هجدهم خرداد 1389
ختم جرگه ملی صلح، وچراغهای سبز وقرمز! - دوشنبه هفدهم خرداد 1389
قطعنامه صلح یا آغاز جنگ! - شنبه پانزدهم خرداد 1389
غنیمت های برجامانده از کوچی! برای هزاره ها! - پنجشنبه سیزدهم خرداد 1389
بیانیه مشترک دانشجویان افغانستانی در ایران در واکنش به جنایات کوچی ها - سه شنبه یازدهم خرداد 1389
بعد از بهسود ناهورراانتخاب کردند! - دوشنبه دهم خرداد 1389
بزرگداشت شهید مزاری توسط ازبیکها و ترکمنهای افغانستان - دوشنبه دهم خرداد 1389
خروج کوچی ها از بهسود و دایمیرداد و پایان تحصن نمایندگان هزارستان - شنبه هشتم خرداد 1389
دانشجویان بیدار از تبار نسل"پامیر" - پنجشنبه ششم خرداد 1389
پنجم جوزا، سالروز ولادت رهبر شهید عبدالعلی مزاری (ره) مبارک باد! - چهارشنبه پنجم خرداد 1389
پنجم جوزا، سالروز ولادت رهبر شهید عبدالعلی مزاری "رح" مبارک باد! - سه شنبه چهارم خرداد 1389
حکم رئیس جمهور درباره تجاوزات کوچیها! وچند نکته - سه شنبه چهارم خرداد 1389
نمای از آخرین وضعیت بهسود و دایمیرداد-شرح تصویری - سه شنبه چهارم خرداد 1389
تظاهرات در لندن در حمایت از مردم بهسود-به روایت تصویر - دوشنبه سوم خرداد 1389
مراسم هفدهمین سالگرد شهادت شهید محمد کبیر (مجیب) وبرادر شهیدش احمد گل - یکشنبه دوم خرداد 1389