مسئولیت هزاره های خارج کشور

تشکل ها ونهادهای سیاسی وفرهنگی هزاره های خارج کشورودرکل هزاره های بیرون مرزی میتوانند درتامین وحدت ویکپارچگی سیاسی، تثبیت هویت مشترک وهمچنین ایجاد اعتماد وخود باوری هزاره ها نقش مثبت وسازنده را بازی نمایند ، به عبارت دیگر هزاره های دانش آموخته وفرهنگی که درغرب مقیم اندوازامکانات وفضا ی تحصیلی واقتصادی بهتری برخوردارشده اند میتوانند ازطریق ایجاد ارتباطات سالم وروی د ست گرفتن برنامه های مختلف فرهنگی وهنری منبع الهام برای هزاره های باشند که شاید نمیتوانند بنابر ملاحظات مختلف آنطوریکه شایسته آنند درعرصه های مختلف سیاسی،اجتماعی وفرهنگی بدرخشند.هرچند که درسالهای اخیرهزاره ها رشد قابل ملاحظه ای درعرصه های فرهنگی وسیاسی نصیب شده اند ولی با آنهم نظربه روحیه زحمت کشی واستعداد سرشاروعطش فراگیری که دروجود شان زبانه میکشد به هیچوجه کافی نیست. شما تصورکنید که اگرهزاره ها ازیک فرصت برابروامکانات موازی ومساوی فرهنگی ،اقتصادی وسیاسی با سایر اقوام ساکن کشوربرخوردارباشد. افتخارات بسیار عظیمی را برای خود وکشوربه ارمغان خواهد آورد. به هرصورت یک سلسله موانع ومشکلات هست که باید درجهت حل وفصل آن برامد فرهنگیان بیرون مرزی ما می توانند دین خویش درجهت تعدیل وتغییر مشکلاتها وآسیب ها ادا نموده ومسئولیت خویش رابجا آورند .

بهرحال برهمگان مبرهن است که فقر ،تبعیض ومحرومیت های سیاسی، اقتصادی واجتماعی حدیث دیرپای این مرزوبود ه وخواهد بوددرحقیقت وضعیت اینجا مصداق این بیت است که : بروقوی شو اگرراحت جان طلبی که درنظام طبیعت ضعیف پامال است . آری اینجا نظام طبیعی جنگلی وا نگلی حاکم است که زوروتزویرولو به قیمت ایمان واعتقاد مردم برد دارد. اینجا جبرطبیعت حاکم است هیچ روحی بلندی برنخواست تا اندکی جبر طبیعت را با استفاده ازجوهر پاک آدمیت وانسانیت به نفع اولاد بنی آدم تغییر دهد.

بهرحال وجود چنین محرومیتها تاریخی سبب ایجاد جامعه دوگانه وناهمگون شده است. دریک طرف شهر می بینیم مردمانی با شوروشعف صبحگاهان باکت وشلوار اتوکرده وموهای تیل زده وبعضا موترهای لوکس وشیک، خوش وخندان به طرف کار، دفترواداره، سیاست وتجارت روان هستند وبرعکس طرف دیگر شهر، مردمان نحیف ولاغرباچهره های عبوس وگرفته، با لباس های فرسوده وکهنه وسرهای بسته ، موزه(چکمه) درپا با دنیای ازامید وآرزوکوچه های تنگ ، مارپیچ وخاک آلود ،خانه های گلی وبی برق شان را به امید ی لقمه نانی ترک میگویند.

توسعه وانکشاف متوازن اقتصاد ی ،سیاسی واجتماعی که باید سیاست اساسی دولت کنونی می بود نه تنها که هیچگونه واقعیت عینی نیافت بلکه سیاست اقتصادی" اقتصاد لجام گسیخته " درمسیری است که روزبه روزباعث افزایش فاصله طبقاتی شده ومحرومانی جامعه محروم تر می شود. بهرحال وجود چنین نابرابری سبب شده است تا یکعده جوانا ن بیچاره گی مردم وجامعه خویش را برنتا بیده ونپذیرند وبادیدن سروسیمای همتباران وهمشهریان محنت کشیده خویش وشهریکه به آنان منتسب است راه خودگریزی را درپیش گرفته ودردنیای بی اعتمادی گم شوند وبپندارند فقر ودرمانده گی سهم آنان از قضا وطبیعت است. با این وصف رهایی چنین جوانان وحتی جامعه ازتارعنکبوتی خودگریزی وبی اعتمادی وتحرک بخشیدن آنان نیازبه چنان الگوهای سازنده ای دارند که فراتر ازاین جواختناق آوروکابوسی نفس میکشند. هزاره های خارج کشور می توانند تا حدی دراین زمینه ممد ،موثر وسازنده واقع شوند. آنانیکه توانسته اند ازاین دیاربلاخیزجان سالم بدربرده ودرآنسوی آبهای کلان مسکن گزینند وازاین رهگذرشاید صاحب نان ،نعمت ومکنت شده وبا جهان نو،اندیشه نوآشنایی حاصل نموده وبا تکنولوژی، علم ودانش نوین همسازوهمنوا شده اند. می توانند ازطرق مختلف وبا روی دست گرفتن برنامه های مختلف غمشریک هم تباران جفا کشیده شان شده وبه آنان انرژی ، عشق ،شادی وامید را القا کرده وچشم اندازهای روشن تری راترسیم کنند.

یکی ازراههای که می تواند ارتباط مستمرو موثر آنان را تضمین کند عبارت ازایجاد شبکه تلویزیونی است. بادرنظرداشت اینکه تلویزیون یکی ازتاثیرگذارترین رسانه است وبا ملاحظه اینکه تماشاگران تلویزیون درافغانستان درحال گسترش است وتاثیرات عمیق راروی رفتارها ،کردارها واندیشه های بیننده گان دارد.تا ثیرات برنامه های تلویزیونی چنان است که هراکت وادا ورفتارکه ارطرف شب درشبکه ای ازتلویزیونی به تصویرکشیده میشود فردای آن توسط جوانان ونوجوانان درکوچه وپس کوچه های شهر به نمایش درمی اید. با این حال آیا نمی شود که با ایجاد یک رسانه تصویری ومعرفی نمودن شخصیت های علمی، ادبی وهنری وبرشماری دست اوردهای آنان وهم چنان به نمایش گذاشتن چهره های شاد، شیک وخندان ازبچه های هزاره روح وروان وذهنیت آنان را متحول کرد؟ وبه آنان خودباوری واعتماد به نفس راتلقین کرد وبه آنان فهماند که می توانند چون سایر جوانان این بیشه زاربه جریان افتند وباعبورازسدها وموانع برمشکلات فایق آمده وبه جامعه ارمانی خویش دست یازند.

سو استفاده های اقتصادی وسیاسی ازمذهب مانند علم سازی ویا حمله به لیسه معرفت وصدها ماجراجویی وجاه طلبی های دیگردرغرب کابل بیانگرضعف جامعه فرهنگی وروشنفکران ماست که نتوانسته است ارتباط سالم مثبت وموثررا باتوده های عامی واحساساتی برقرارنموده و آگاهیهای لازم را به آنان انتقال نمایند وازرویدادهای زمان آگاه سازد.درحالیکه پروپاگندهای سواستفاده کننده گان حساس ترین بخش ونکته زنده گی مردم را با تاثیرگذارترین رسانه نشانه میگیرند، برای بدست آوردن دل مردم لازم است تا به حسا س ترین مسئله زنده گی آنان اشارت کنی براستی برای مردم فقیر وبی سواد چه چیزی بالاتر ،حساس تر ومهم ترازاعتقادات مذهبی خواهد بود که به پندارآنان می تواند ضامن دنیا وآخرت آنان باشد .هرچندکه فعالیت نویسنده گان ما درفضای مجازی قابل تقدیر است ولی سوال این است که آیا توده های کثیر عامی ،عادی واحساساتی که نقش تعیین کننده ای رادرحالات بحرانی دارد تا چه حدمی توانند ازاین فضای مجازی مستفید شوند.مردم بی سوادیکه به لقمه نانی درمانده اند. بنآ آیا وجود یک رسانه تصویر یکه بتواند بدون ترس ودلهره ازفضای تب الود داخلی، سیاه نماییهای داعیان کاذب ودروغین را روشن ساخته با جوانان رابطه مفید وسازنده رابرقرارسازد لازم وضروری ودرعین حال موثرنخواهد بود ؟

بسیاری مسایلی هست که امکان تحلیل، بررسی وبازگویی آن درداخل افغانستان که ذهنیت عامه مردم را روشن سازد وجودندارد. واگرکسی هم بخواهد که واقعیت هارا رک وراست صریح وعریان بیان کند ممکن مانند استاد رویش ویا حاج کاظم یزدانی مورد توطئه وتهاجم غرض ورزان وبی مهری عزیزان قرارگیرد ویاهم چون محقق نسب بدون گزرانید ن فرایند بازرسی وتحقیق قضایی شخصیت وعلمیت شان یک شبه انتحارشود ویا هم به قول آقایون کاسه چینی " وحدت ملی" را خدشه داروخط خطی سازند. بادرنظرداشت این مطلب شاید هزاره های بیرون مرزی برای بیان واقعیتها وآگاهی مردم دست بازتری راداشته باشند وبتواند دردورنج آرزوها ی به قول اسد بودا اهالی "جمهوری سکوت " را بهتروصریح تر روایت کنند.

چند پارچگی وچند دستگی ،رقابت های میان گروهی ، منطقه گرایی بلایی دیگری است که هزاره هارا متشتت وپراگند ه ساخته اند چه بسا ازهزاره هایکه درحین دسته بندیهای سیاسی واجتماعی دربلاتکلیفی وسردرگمی بسرمی برند .بنا براین تامین وحدت وهمدلی هزاره ها برای بدست آوردن حقوق حقه شان یک ضرورت مبرم وقطعی است، چنان همبستگی وهم پذیری که دسته های متفرق وپراکنده را باهر ایده وایدئولوژی وباهرعقیده ومذهبی که دارند،شیعه وسنی ، آیت الله ومولوی، کافروبی دین را گردهم آورند که بتوانند به عنوان یک بلوک مستحکم وقوی حقوق حقه خویش رامطالبه نمایند رسیدن به این هدف نیازمند آگاهی ، درک اجتما عی وهمسویی فکری وزدودن احساس بیگانگی وفروریختن مرزهای اعتقادی ومذهبی است. ازآنجاییکه نهادها وتشکل های سیاسی فرهنگی واجتماعی خارج ازکشور شاید فراترازجریان زده گی های داخل کشورعمل می کنند می توانند با برجسته سازی هویت جمعی هزاره ها زمینه های شکل گیری وتحقق بخشیدن چنین آرمانی را فراهم سازد.

ما مردمان مذهبی وعقیدتی هستیم وبرای عقیده ومذهب خود جان داده ایم وجان خواهیم د اد اما باید بدانیم که فرورفتن هزاره ها درلاک مذهب ومطالبه نمودن حق وحقوق شایسته شان ازمجرای مذهب به مفهوم انتحار سیاسی وحقوقی وخنجر خوردن ازپشت خواهد بود برجسته سازی مسایل مذهبی وسپس به صحنه کشیدن مردم درآستانه انتخابات با این هدف صورت میگیرد تا به هزاره ها نه به عنوان یگ گروه بزرگ قومی بلکه باید به اساس هویت شیعی شان درکابینه آینده حق داده شود تاازاین طریق یکتعداد کرسیهای که سهم طبیعی هزارهاست ازمجرای مذهب به یکتعداد افراد شیعی که هزاره نیستند وبنابرخیانتهای که درافشارودرجریان جنگ های تحمیلی غرب کابل نموده وازجامعه هزاره طرد شده اند واگزار شود .

وبالاخره اینکه هزارهای خارج کشورمی توانند درقبال مسایل وموضوعات مختلف سیاسی واجتماعی داخل کشوربا الهام ازتجارب وواقعیتهای موجود جوامع پیشرفته ودرنظرداشت نارساییها وکاستیهای جامعه ماموقف های سیاسی واقع بینانه تری را اتخاذ وروند سیاسی واجتماعی را درمسیر مطلوب سوق دهند. دریک کلام آنها باید شاهد وناظرجریانات داخلی بوده وباارائه نظرات ، پیشنهادات وانتقادات سازنده شان برای داخلیها ممد واقع شوند. نظرات شما درباره این مطلب

مطالب دیگر:

+ نوشته شده در ۱۳۸۸/۰۳/۱۶ساعت 1:4 توسط محمدسعیدی(هزاره) |

هزاره پیوند

مسئولیت هزاره های خارج کشور

پیوندهای روزانه

نوشته های پیشین

آرشیو موضوعی

نویسندگان

پیوندها